بررسیِ خطِّ زندگیهای آقای جاستین ترودُو؛ نخستوزیرِ کانادا
تمامِ حُقوق مادی و معنویِ نوشتههایم و این مطالب، متعلق به من؛ "رقصِ آگاهی" هستند. و هرگونه کُپیبَرداری یا انتشارِ بدونِ ذکرِ منبع؛ "رقصِ آگاهی" مَشمولِ قانونِ "کارما"ست. و من هم آدمِ خَیِّر و قِدیسی نیستم. و از حقِّ خودم نمیگذرم.
نکته: دربارهٔ پویِشهای افرادِ معروف هیچ پیامخصوصیای به من ندهید. هیچسؤالی نپرسید. صادقانه اِذعان میکنم که جواب نمیدهم. وظیفهای ندارم که به این سؤالها جواب بدهم. فلسفهٔ ذهنیِ بقیه به من ربطی ندارد.
جوابدادن به سؤالهای خصوصی و حالواحوالکردن و... به من ربطی ندارد.
فقط اگر دوست دارید تناسُخهای افرادِ معروف را بخوانید، پای همین پْستها نظر و کامِنت بگذارید. همین. ممنون.
از این پُستها خیلی لذت میبَرم. و برای خودم تفریحی ساختهام که هم آگاهسازی میکنم، هم چون هیچاجباری در انجامِ آن نیست، و به سؤالهایی هم که راجعبه آنها میشود جوابی نمیدهم و وقتم را تلف نمیکنم، احساسِ رهایی میکنم.
از وقتی دیگر پیامخصوصیهای رزرونشده را جواب نمیدهم، و راجعبه این تناسخها پیامِ خاصی ندارم، حسّوحالِ کارکردنم و حسّوحالِ خودم ذرهای بهتر شده است. زودتر باید اینکار را میکردم.
قدیمیهای پیجِ من؛ "رقصِ آگاهی" میدانند که قبلا کمی این کارِ ضمیرخوانیِ افرادِ معروف را انجام داده بودم، اما چون ساعتهای طولانی و روزهای متمادی به پیامهای خصوصی جواب میدادم، دیگر هیچانرژیای برای اینکارها نداشتم. روزهایی بود که فقط ۷ساعت پیامخصوصی جواب میدادم! ۷ساعت!
از تمامِ آن زمانگذاشتنها و خستهشدنها بیزارم.
کارهایی که دیر میشد را با کارِ بیشتر جبران میکردم. اما هزینهٔ کارهایم که دیر میشد، بدهیای که داشتند را به روی خودشان هم نمیآوردند. بهروزدادنِ هزینهها که جای خود، بماند!
:\
بهخاطرِ تلفشدنِ وقتم از کارِ خودم و درآمدِ خودم هم میماندم. جوری هم رفتار میکردند که انگار من وقتِ آنها را گرفتهام!
هنوز خستگی و فرسودگیِ این چندسالِ سخت روی دوشم سنگینی میکند.
از تمامِ عزیزانی که پای پُستها (و نه در پیامخصوصی) نظر و کامنت گذاشتند و تشویقم کردند، سپاسگُزارم. حسِّ خوبی که پیدا کردید، حلالتان باشد.
تمامِ کامنتهای غیرخصوصی را میخوانَم.
تناسُخخوانیِ آدمهای سیاه را کمتر میتوانم انجام دهم. چون واقعا حالم بد میشود.
نکته: تمامِ این چیزها درونی است و ممکن است او هم از این درونیات بیاطلاع باشد. بههرصورت خواندنِ هالهها و پروندههای آکاشیک میتواند شناختِ بهتری از ما و دیگران به ما بدهد.
این زندگی:
جاستین ترُودو از اختلالهایی دربارهٔ خواب و خوابیدن رنج میبَرد.
بهخوبی نمیتواند بخوابد. خوب به خواب نمیرود. نمیتواند آرام بخوابد. کابوس میبیند.
از قرصها یا داروهای خوابآور استفاده میکند. بعد از خواب احساسِ خستگی و کوفتگی میکند.
بسیار آه میکشد و خستگیِ روانیِ شدیدی دارد. او به شدت از لحاظِ ذهنی، روانی و روحی فَرسوده شده است.
غُصّههایش را برای کسی بازگو نمیکند و روی سرِ کسی خالی نمیکند. و فشارِ فزایندهای را حسّ میکند و تحمل میکند.
اصلا بیخیال نیست. و فردِ نگران و مسئولیتپذیری است. از اِهمالکاریها یا خباثتهای اطرافیانش رنج میکشد و نمیتواند چیزهایی که میداند را بازگو کند. بسیار تهدید میشود. از این تهدیدها چیزی نمیگوید. و خودش را خوب و سرِحال نشان میدهد.
او بسیار اجازه داده است که وقتش را بگیرند و از او سوءاستفاده کنند. گاهی بهخاطرِ مؤدبماندن و بدهنشدن مجبور بوده است که از حقِّ خودش بگذرد. اما خُب بعد هم از همانافراد یا حِزبها فُحش خورده است و بدوبیراه و تُهمت و... شنیده است و خیانت دیده است. (یکی از دلایلی که کائنات هوای او را دارد و از ناکجاآباد برای او خِیروبرکت میآورد، همین است. مردم که با یک کسی به ناحقّ بد تا کنند، کائنات برای او کارتهای ویژه رو میکند و خودش جای خالی را برای او پر میکند. تمامِ اینچیزها بستگی به ذات و اعمال و نیاتِ آنفرد هم دارد. ما راجعبه افرادی که مَجرای منفی هستند، صحبت نمیکنیم. راجعبه ایشان و افرادی که انتخاب کردهاند تا مَجرای مثبت باشند، صحبت میکنیم.)
این زیادیمؤدببودن همیشه به ضررِ او تمام شده است. در این مسئله باید دُونالد ترامپ Donald Trump را اُلگوی خود قرار دهد.
:))
آسترولوژی و فال و اینجورچیزها را قبول ندارد. و علاقهای هم ندارد. اما راجعبه تناسُخهای خود کنجکاو است. تناسُخ را باور دارد.
تناسُخهای خود را نمیداند.
گاهی تکههایی از تناسُخهای خود را در خواب میبیند. و فکر میکند که کابوس دیده است. و بسیار مضطرب میشود. تکههایی از خوابهایش را همیشه به یاد دارد.
رواندرمانگر دارد. و رواندرمانیشدن را دوست دارد. تا حدّی روانشناسی بلد است. و شناختِ خوبی از خودش دارد.
او روی چرخِ سازندگی است. و خودتخریبگری و دگرتخریبگری ندارد.
اما وقتی حالش دربارهٔ خودش و موقعیتِ خودش بد بشود، حالتِ قفلشدن پیدا میکند و احتیاجبه وجودی صادقانه و گرم دارد تا او را به زندگی برگرداند. چه مشاور، چه یک دلگرمی، چه یک خوابِ خوب و... .
پوپولیست (عوامفریب Populist) نیست. اما با دریدگان نمیتواند دهانبهدهان شود. نگرانِ وجههاش است.
بارها از او سوءاستفادهٔ مالی، تجاری و سیاسی شده است. اما به کسی چیزی نگفته است. امکان دارد روزی بخشی از این چیزها را رو کند.
با دُونالد ترامپ Donald Trump و کشورداریِ او موافق است. اما رابطهٔ خوبی با او ندارد.
با جو بایدِن Joe Bayden؛ ملقب به "جو خوابآلود" Sleepy Joe رابطهٔ خوبی ندارد. اما ظاهر را حفظ میکند. از او متنفر است. با کارهای او مخالف است.
: ))
آدمِ وفاداری است.
عاشقپیشه نیست. اما از ته دل و کم عاشق میشود. تابهحال عشقیسوزان را تجربه نکرده است. و آن را دوست ندارد. (عشقِ سوزان همیشه دردسرساز و بیخود و مزخرف است.)
اگر عاشق شود، دنبالِ شخصِ موردِ نظر نمیکند. و دوست ندارد که دنبال بشود. شغل را به عشق و عاشقی تَرجیح میدهد.
نجابت را دوست دارد.
یارِ موردِ علاقه و مناسبِ روحی: درونگرا، متعادلکننده، آرام، کمحرف، اهلِ کتابخوانی، گاهیدخترانه و گاهیزنانه، خوشتیپ، زیبا، خوشقیافه، خوشآرایش، و... .
یعنی جاستین ترودُوی روح، در نهانِ خودش عاشق و شیفته و خواستارِ چُنین روحی با این ویژگیها است.
احتمالِ خیانتدیدن را دارد. اما از خیانتدیدن نمیترسد.
شکستِ عشقی در این زندگی نخورده است.
او از رابطههای متعهدانه، بلندمدت، صمیمانه، واضح و... لذت میبرد. نه رابطههای مخفی و بینام و نشان.
در محیطِ کاری، پیشنهادهای جنسی و دوستیِ بسیاری دریافت کرده و میکند. و از این مسئله کلافه است. حتّیٰ تهدید هم شده است. اما از آن صحبتی میکند. و این مسائل را پیشِپاافتاده و مسخره میداند. و تا کسی به او توجه کند، دلش قیریویری نمیرود و حواسش آنطرفی پرت نمیشود و فکرش مشغول نمیشود. (۱۰امتیاز برای گریفیندور)
: ))
از فیکشِن Fiction و فَنفیکشِن FanFiction و کتابها و فیلمها و داستانهای ژانرِ فانتزی Fantasy و ادامهدار و پُرطرفدار خوشش میآید. از اینکه عضوِ گروههای مختلف باشد، لذت میبَرد. اماحوصلهٔ پِیگیریِ آن را ندارد.
چه عجیب!
خوی حیوانی: آهو.
قلبِ خوب و قوی و گرمی دارد. به طبِّ نوین علاقه دارد. از مکملهای طبِّ نوین استفاده میکند. مثلا دوست دارد بهجای استفاده از گیاهان و... ، قرصِ ویتامین بخورَد.
بُرونگرا.
از مُعاشرتکردن بسیار لذت میبرد و مَشعوف میشود. (خلافِ من)
: )))
از ته دل میخندد و لبخند میزند.
او واقعا سیاستمَدار است. و استعدادِ ذاتی در مُذاکره، قانونگُذاری و برقراریِ صُلح دارد.
خلافِ چیزی که امروز در رسانهها داریم میبینیم، او فریبکار نیست.
با اعتماد به نفس و با عزتنفس است. حُرمت نفس دارد. و تمامِ اینها درونی است.
شخصِ آرامبخش و متعادلیست. حضورِ او باعثِ آرامش و قوتِقلب میشود.
زیاد عصبی میشود، ولی خودش را بهخوبی مدیریت میکند.
اهلِ شوخی و سَربهسَرگذاشتن نیست. و از اینکه با او شوخی کنند، بسیار کُفری و کلافه میشود. اما سعی میکند حالش را مدیریت کند. از دلقکبازی متنفر است. و به او بر میخورَد.
شغل، مهمترین قضیه برای او است.
ایران و فرهنگهای باستانیِ ایران را دوست دارد. و علاقه دارد به ایران سفر کند. با وجودِ کَفتارها! به ایران نمیآید.
او اغلبِ اوقات نظرهای مخالف و علیه خودش را میخوانَد و بسیار ناراحت میشود. دوست دارد ضعفهایش را بداند و بدونِ سانسور نظراتِ مردم را بداند.
ماهیگیری، جشنها، مهمانیها، فِستیوالها، غذاها، و... حالِ او را جا میآورند. یعنی جزء ریمِدیهای او محسوب میشوند.
دینِ خاصی ندارد. خداپرست است. به بحثهای مذهبی هیچعلاقهای ندارد.
از بچگی بسیار مسخره شده است. و مَردهای دیگر بسیار به او حسادت میکنند. او همیشه بسیار در چشم بوده است و به چشم میآمده است.
در زندگیهای گذشته هم معمولا همینطور بوده است.
کار با بچهها را از نزدیک دوست ندارد و دوست دارد از دور برای بچهها مفید باشد. چندان حوصلهٔ بچهها را ندارد. (در ظاهر خلافِ این را میبینیم)
رفتارِ خوبی با بچهها دارد، اما اینکه مدام بخواهد با آنها سَروکلّه بزند را دوست ندارد و انرژیاش ته میکشد.
بسیار بُغض میکند. و چاکرای گلوی او دچارِ مشکل است. او نمیتواند هرچیزی که میخواهد را بگوید. و گاهی از گفتن و اِبرازکردن، عاجز است.
باورکردنی نیست اما به او از بچگی تا همینالآن بسیار عبارتِ "خفه شو" گفتهاند. و او هم احساسِ خفگی میکند.
او آدمها را نمیبخشد و بهخوبی یادش میماند که چهکسی چه حرفی به او زده است و چهکارهای بدی در حقّش کردهاند. (کارِ درست)
کینهای نیست. از خودش دفاع میکند. و بعد میرود دنبالِ کارش.
او رازهای زیادی از دیگران میداند که آنها را لو نمیدهد. با آنها باج هم نمیگیرد.
او مشاورِ خوبی است. و اطرافیان باید از او بخواهند تا بیشتر نظرِشخصیاش را بگوید. و خودش را ابراز کند.
از اینکه خودِ خودش باشد، احساسِ معذببودن میکند. و کسی هم تابهحال او را تشویق نکرده که خودِ خودش باشد.
اگر دستتان به او میرسد به او بگویید که از "رقصِ آگاهی" پیغام دارم که خودِ خودت باش که خیلی هم خوب است.
: ))
; )
بسیار آیندهنگر است. ذهنِ او درگیرِ مسائل و آب و کار و جنگ و... در آینده است. و نگران است. واقعا دلنگران است و طرحهای زیادی را خوانده و میخوانَد.
گفتم که از نگرانیِ زیاد، بد میخوابَد. و کابوس میبیند.
اما از آنمدل آدمها نیست که وقتی نگرانند، نگرانیشان را روی دیگران خالی میکنند و برای دیگران مزاحمتِ روحیروانی ایجاد میکنند. و حالشان بهقدری بههم میریزد که بقیه باید بروند آرامشان کنند.
طرحوارهٔ فاجعهسازی و نگرانی ندارد.
او طرحوارهٔ وابستگی ندارد. چسبنده نیست و از رفتارهای چسبندگی بدش میآید. (مثلِ من)
نگرانیهای او شکلِ پختهتر و عملیتری دارد. او به چارهها و موانع احتمالی فکر میکند.
اهلِ دلجوییکردن است. بلد است چهطور به اشتباهش اِقرار کند، جوری که غرورِ خودش و دیگران جَریحهدار نشود. او بسیاری از فنونِ مُعاشرت را بهخوبی بلد است.
مغرور است و غرورِ بهجا و خوبی دارد. مقتدر است.
عاشقِ چیزهای زیبااست. چشمِ زیبابین دارد. سلیقهٔ زیباپسندی دارد.
اهلِ چیزهای معنوی نیست. چندان به مسائلِ معنوی علاقه ندارد. و مسائلِ اجتماعی ذهنِ او را اِشغال کردهاند.
گریههای او واقعی و از ته دل است. نمیتواند جلوی گریهاش را بگیرد.
تابهحال واقعا اِختلاس نکرده است. (خلافِ چیزی که رسانهها به مَردم میگویند)
ایلّومیناتی Illuminati و فراماسونِری Freemasonry هم نیست. واقعا این تئوریهای توطئهٔ مسخره که اینقدر پُرطرفدار هستند، از کدام مغزِ خالی نشئت میگیرد؟! جُز برای بالابُردنِ ویوی ویدئوها و جُز برای کسبِ درآمد و جنجال راهانداختن ساخته و پرداخته میشوند؟ نه.
اطرافیانِ او میخواهند او را از مقاماتِ سیاسی پایین بکشند و دلِ خوشی از او ندارند.
اما او بههرصورت فردِ خوششانسی است. و به دشمنانش غلبه میکند.
عاشقِ حیوانات نیست اما روابطِ خوبی با حیوانات دارد. و همواره حامیِ آنها بوده است.
شخصیتِ مشاورگونه.
رئیسمآب نیست. کارکردن با او بسیارلذتبخش است.
دلرَحم است؛ اما مراقبتکننده نیست. مادرگونه هم نیست. او پدرگونه و مشاورگونه است.
حوصلهٔ حاشیه و حاشیهرفتن و رودهدرازی و حرّافی و تئوریهای توطئه و جنجالهای بیخود و بیهدف را ندارد. او همیشه هدفدار است. هدفِ پشتِ هرچیزی را میجوید. از زندگیِ بیهدف و علافی و علافها و بیهدفها خوشش نمیآید.
از گفتوگوهای روزمرهٔ بیهدف و غیرِمهم و اِسمالتاک Small Talk هیچ لذتی نمیبَرد. (من نیز)
بهاجبار برای مؤدببودن جوابِ سؤالهای بیهدف و گفتوگوهای روزمرگی را میدهد.
ترجیح میدهد وقتش را به خواندنِ کتاب یا گفتوگوهای مهمتری بگذراند.
او خباثت و قالتاقبودن را از دهفَرسَخی بو میکشد. احمق نیست. اما ویژگیهای پست را به روی مخاطبش نمیزند.
اما خیلیها دوست دارند او را احمق جلوه بدهند.
مُؤدب است. واقعا. و ادای مؤدببودن را در نمیآورد.
دردِ مردم را حسّ میکند. و آرزو میکند که بتواند با قانونگُزاری از مردمِ دردکشیده حمایت کند.
او باید از مشاورانِ بهتری کمک بگیرد. و به قلبِ خود اعتماد کند.
به شُهودِ خودش اعتماد نمیکند. اما شُهودش بسیار بهتر از دیگرمشاوران، به او مشاوره میدهد. او مَجرای مثبتی در جهان است.
پُزی نیست.
خشن نیست اما لطیف هم نیست.
احساس میکند که چیزی را در زندگی گُم کرده است: یک عشقِ قدیمی، که البته بهخاطرِ این زندگیاش نیست.
به کارهای وکالت، آتشنشانی، بازیگری، تئاتر، دکوراسیون، معماری، سیاست، مُدلشدن Modeling، سینِما، تهیهکنندگی، ساختوساز، شهرسازی، و... علاقهمند است.
و در همهٔ این کارها استعداد دارد.
معماری برای او یک کارِ بالندهساز است. و او را شکوفا میکند.
بهترین چیزی که در او میبینم این است که او با خودش صادق است. و میداند با خودش چندچند است. با خودش بلاتکلیف نیست.
شبها را بسیار دوست دارد. و دوست دارد که شبها بیدار بماند. چون در شب دریافتهای شُهودیِ بیشتری دارد. شبها غمگین هم میشود. و بهدنبالِ گمشدهٔ خودش میگردد.
(شب بیدارماندن، باعثِ شُهودِ بیشتر نمیشود. باعثِ خشکیِ مغز میشود. مخاطبی که بسیار پذیرنده و اسفنجی هستی، لطفا این ویژگیها را روی خودت پیاده نکن)
رنگِ ذاتیِ هاله: نارنجی که بهعلتِ تحلیلرفتن در سیاست، نارنجیِ بیروح شده است.
رگههایی از آبیِ آسمانی، تکههای هفترنگ و شاد.
رنگِ صورتی در قلب.
<3
قلبِ او دارد برای عاشقشدن آماده میشود. در حالِ عاشقشدن است.
او در حالِ تجربهٔ حسِّ بسیار زیبایی در وجودِ خودش است. چاکرای قلب در حالِ شکوفاشدن است.
این اتفاق همیشه به این معنی نیست که ما عاشقِ کسی یا چیزی بشویم، میتواند شکوفاشدن و بودنِ بهتر و یا بهتر حسّکردن و داشتنِ اتمسفرِ عشق باشد.
اما در حالِ حاضر غمِ درونی و بزرگی را تجربه میکند که احساس میکند قفل شده است.
تابآوریِ بسیار خوبی دارد. محکم و استوار است.
دوستِ بسیار خوبی است و دوستانِ خوبی هم دارد.
قبلتر از این نمیتوانست و اجازه نداشت تا کَفتارها! را تحریم کند.
او اجازهٔ خیلی از کارها را نداشته و ندارد.
ولی این موضوع را بهتنهایی مطرح کرده بود. با اینکه کسی چیزی از آن نمیداند.
او حرفِ آخر را نمیزند. حرفِ آخِر را کسانیدیگر میزنند. پس متأسفانه او تصمیمگیرنده نیست. ولی تا جاییکه میتواند روی چیزی که مردم میخواهند اصرار میکند.
او بسیار مُصِّر است. شخصیتِ او اینگونه است.
هیچوقت حامیِ تروریستها نبوده است. پولی هم از آنها دریافت نکرده است.
بههرصورت او در هرکاری که برود، پولِ خوب و شهرت و محبوبیت به دست میآورد. چون طالعِ او اینگونه است. بهتر است سیاست را رها نکند. و قوانینِ بهتری را وضع کند. چون حضورِ او در عوضکردنِ قانونها مؤثِّر است. و محافظانِ زمین، او را دوست دارند؛ از معدودسیاستمَدارانی که محافظانِ زمین، او و کُنشهایش را دوست دارند.
:)
چند زندگیِ پیشین:
در حدودِ ۱۰۰سالِ پیش. رومانی.
جاستین ترودُو: مَرد. مجرد. عمرِ حدودِ ۲۰سال. ثروتمند. زیبا. جذّاب.
چشمانِ آبی مثلِ همینزندگی.
پوستِ آفتابسوخته میبینم. قدِّ متوسط. متولدشده در خانوادهای ثروتمند.
خانزاده. اَرباب. احتیاجی به کارکردن و شغلداشتن نداشت. اهلِ شکار در طبیعت.
دوستداشتنی و خوشاخلاق و خوشکوک.
چند فردِ مقامدار و بلندپایهٔ کشوری، برای یک مهمانی نقشهای ریخته بودند. یک اتاق را آتش زدند. جاستین ترودُو را در آن اتاق گیر انداخته بودند. و او سوخت. آنها بهقصدِ کُشتن این کار را کردند و به هدفِ خودشان هم رسیدند.
قرار بود جاستین ترودُو به مقام و مَنصبِ کشوری برسد.
در حدودِ ۱۹سالگی با آتش سوخت. دَواودرمانش کردند. اما حدودِ ۳روزِ بعد کالبدش را ترک کرد.
در حدودِ ۳۰۰سالِ پیش. آلمانِ کنونی.
جاستین ترودُو: مَرد. خوشقیافه. زبانشناس. شیک. وضعِ مالیِ خوب. مجرد. هیچ عشق و رابطهای هم نداشت. بدونِ بچّه. بیشترِ عمرش را در کتابخانهٔ شخصیاش و در کلاسهای درس گذراند.
عمرِ حدودِ ۵۷سال. ترکِ کالبد بر اثرِ حادثهای با آتش. یک شب که به خانهاش میرفت، و مردم در جایجایِ شهر آتش روشن کرده بودند. وسایلش میانِ آتش افتاد. خواست وسایلِ گرانش را بردارد، که دچارِ حَریق شد. و ۲روز بعد کالبدش را ترک کرد.
از آتش نمیترسد اما با دیدنِ آتش سردرد میگیرد. آدمِ شجاع و قویدلی است.
قلبِ بزرگی دارد.
حدودِ ۲هزار سال پیش. ایرانِ کنونی.
جاستین ترُودو: مَرد. ایرانی. عمرِ حدودِ ۲۰سال. تولد در خانوادهای متوسط. از ۱۴سالگی خانواده را رها کرد. به جمعی صوفیانه پیوست تا صوفی بشود. در آن مدرسه و اقامتگاه به سختی کار میکرد و کارگری میکرد.
معنویات هیچوقت با بخور و بخوابِ حوزهعلمیهای و مِدیتِیشنهای وَهمآمیز و تَنپروری و تنبلپَروری و مُنفعلکردن و روشهای مُدِ امروزی آموزش داده نمیشد.
پیشرفتِ معنوی نداشت اما انسانِ بهتر و فهیمتری شده بود. و با آموزشهای معنوی، حالِ بهتری را تجربه میکرد.
او پنجسال بهسختی کار و کارگری و فعالیت کرد. و با درکِ عمیقی زندگی کرد که به کلِّ زندگیهای دیگرش میارزید.
تا اینکه در ۲۰سالگی در جنگی با افرادی چینی کُشته شد.
از چینیها میترسد. و هیچوقت به آنها اعتماد ندارد.
حدودِ ۵۰۰سالِ پیش. اندونزیِ کنونی.
جاستین تُرودو: مَرد. مجرد. فقیر. چهرهای معمولی میبینم. فعال در کارِ ماهیگیری.
در روزیگرم یک مردِ میانسال را ملاقات کرد. میدید که آنمَرد از یک پا ناتوان است و با عصا راه میرود. و نیازمندِ کمک است. هرروز به آنمَرد کمک میکرد تا گُذرانِ زندگی کند. به او رسیدگی میکرد. و به او غذا میداد.
آنمَرد برای او دعا میکرد. به او خوببودن، خوبماندن، عشقوَرزیدن، انسانبودن و... را یاد داد.
جاستین ترُودوی جوان هیچوقت نفهمید که او یک استادِ بلندمرتبهٔ معنوی بوده است. آنمَردِ میانسال هیچمریضی و ناتوانیای نداشت و فقط برای امتحان و آموزشِ او به آن شکل در آن ناحیه زندگی میکرد.
:)
جاستین ترُودو، ده سال از آن مَرد بدونِ هیچ چشمداشتی مراقبت کرد و مِهروَرزی، فروتنی، مراقبتکردن، نوعدوستی و انسانبودن را تمرین کرد. تا اینکه کالبدش را در حدودِ ۳۰سالگی ترک کرد. او زودتر از موعِد درسهایش را تسویه کرده بود و کاری در آن زندگی نداشت. و زود هم به جسمِ دیگری وارد شد.
رقصِ آگاهی
دوشنبه، ۱۶آبان۱۴۰۱. ۷نُوامبر۲۰۲۲.
این تناسُخخوانی را چندروز پیش انجام دادم. امشب انتشار میدهم. از دیشب حالِ گیجی دارم مثلِ اغلبِ شما.
فردا ماهگرفتگیِ خونین داریم. و به هالهٔ کسی دست نمیزنم.
و کار فردا تعطیل است.
پیامخصوصی ندهید. من چرا مثلِ جاستین ترودو نیستم. من جاستین ترودو را در زندگیهایم میشناختم یا نه؟ من مَجرای چی هستم؟ زندگیهایم چهکسی بودهام؟ استادِ شما کیست؟ و...
از اینسؤالها نپرسید.
به هیچکدام جواب ندادم و نمیدهم. میخواهید به من بگویید مغرور یا هرچی. برایم مهم نیست.
لطفا بهغیر از جلساتِ رِزروشده و پرداختی پیام ندهید.
کارهای قبلیِ من هنوز مانده است. و دیگر پیامِ خصوصی و جدید جواب نمیدهم که به آنها رسیدگی کنم و تمام شود. بعد از آن هم باز جواب نمیدهم. خود دانید!
کسانیکه مدام وقتِ من را میگرفتند، بدونِ رزروِ وقت و رایگان راجعبه خواهرشوهر و شوهرِ کتکزنِ مؤمن و راههای دزدی از چاکرای چشم سوم و انفجارِ هستهایِ چشمسومی، آخرالزمان و نظراتِ عباسآقای سرِکوچه راجعبه معنویات و واقعیبودنِ هالهٔ نورِ آخوندها و هالهٔ شفافِ احمدینژاد و سرگذشتِ پیامبرِ گاتهام و... حرف میزدند، در کارمای دیرکردِ کارهای من شریک هستند.
:)
اگر این پُست را دوست داشتید، این پایین لایک بزنید. و نظرِ خودتان را همینپایین بنویسید؛ حسّی که به او داشتید یا دارید، یا اگر نظری راجعبه او دارید.
ممنون.
فقط از ایموجیهای وبلاگ استفاده کنید وگرنه وبلاگ نظرتان را ثبت نمیکند.
پیشاپیش از تشویقکنندگان سپاسگُزارم.
<3
#رقصِـآگاهی
#RaghseAgahi
#رقصِـآگاهی #رقصآگاهی
#RaghseAgahi #Raghse_Agahi
#آگاهی
#Conciousness
#جاستینـترودو #نخستـوزیرـکانادا #کانادا
#JustinTreudue #Canada #PrimeMinisterofCanada
#هاله #اورا #اُرا #بدنـانرژیک #بدنـبیوپلاسمایی #کالبدـبیوپلاسمایی #بیوپلاسما
#Aura #Ora #Energicbody
#BioplasmicBody #Bioplasma
#بدنـاَثیری #کالبدـاَثیری #اَثیر #بدنـستارهـای #کالبدـستارهـای #بدنـروانی #جهانـهایـروانی #جهانهایروانی
#AstralBody #StarBody
#بدنـقمری #کالبدـقمری #بدنقَمری #کالبدقمری
#MoonBody
#بدنـعِلّی #بدنعِلّی #کالبدـعِلّی #کالبدعِلّی
#CasualBody
#بدنـذهنی #بدنذهنی #کالبدـذهنی #کالبدذهنی
#MentalBody
#اِتِر #بدنـاِتِری #بدناِتِری #کالبدـاِتِری #کالبداِتِری #اِثِر #بدنـاِثِری #بدناِثِری
#Ether #EthericBody
#بدنـروحی #کالبدـروحی #بدنروحی #کالبدروحی #جهانـهایـروحی
#SoulBody
#تناسخ #تناسخـدرمانی #تناسخـدرمانگر #تناسخـدرمانیـباـرقصـآگاهی
#ReincarnationTherapyWithRaghseAgahi
#Reincarnation #ReBirth #Carnation #ReincarnatinTherapy #ReincarnationTherapist #ReincarnationAdviser #ReincarnationCounsultant #ReincarnationCounselor
#PastLives #PastLive
#مشاورـمعنوی #مشاورهـمعنوی #مشاورـروحی #مشاور
#SpiritualConsultant #SpiritualAdviser
#SpiritualCounselor #SpiritualAdviser #Adviser #Counselor #Consultant
#Psychic
#سایکیک
#ماورا #ماوراء #جهانـهایـماوراء #جهانـهایـماورا
#رِیکی #رِیـکی #رِیکی
#ReiKi
#رِیکیـدرمانی #رِیـکیـدرمانی #رِیکیـدرمانی #رِیکیدرمانی
#رِیکیـدرمانگر #رِیـکیـدرمانگر #رِیکیـدرمانگر #رِیکیدرمانگر
#ReikiHealing #ReiKiHealer
#انرژیـدرمانی #انرژیدرمانی #انرژیـدرمانـگر #انرژیـدرمانگر #انرژیدرمانگر
#EnergyHealing #EnergyHealer