سلام بر خوانندگان و مخاطبانِ "رقصِ آگاهی".
درود بر خدای درونِ شما.
این مطلب بهمُرورِ زمان بهروزرسانی (آپدِیت) میشود.
اول این مطالب را تا آخر بخوانید.
قوانین را بخوانید.
بعد اگر خواستید جلسهای رِزِرو کنید.
با ثبتنام برای جلساتِ درمانی یا کُمکدرمانی، پویِش، کلاسها، شما قانونهای پویِش و جلسات را پذیرفتهاید. و امکانِ برگشتِ هزینه وجود ندارد.
هزینهها و شرایط:
هزینهٔ نیمجلسهٔ درمانی یا مُشاورهایِ یکساعت و نیمه: ۲۵۰هزارتومان واریزی برای افرادِ داخلِ ایران.
مُعادلِ ۴۰ دلار واریزی بهتومان برای افرادِ خارج از ایران.
(تمامِ خریدهای ما مُعادلِ دلار است. من نمیتوانم مُعادلِ دلار خرید کنم و به تومان هزینه بگیرم. خِیریه ندارم. به جایی یا کَسی هم وصل نیستم.)
هزینهٔ جلسهٔ درمانی یا مُشاورهایِ سه ساعته: ۵۰۰ هزار تومان واریزی برای افرادِ داخلِ ایران.
مُعادلِ ۸۰ دلار واریزی بهتومان برای افرادِ خارج از ایران.
(تمامِ خریدهای ما مُعادلِ دلار است. من نمیتوانم مُعادلِ دلار خرید کنم و به تومان هزینه بگیرم. خِیریه ندارم. به جایی یا کَسی هم وصل نیستم.)
لازم بهذکر است که از زمانی که شروع میکنم و نوشتهها و توضیحاتی که برای من نوشتهاید و فرستادهاید را میخوانم، زمان را محاسبه میکنم.
جلساتِ رایگان ندارم. تقاضای خدماتِ رایگان یا جایزه نداشته باشید.
تخفیف ندارم. تقاضای تخفیف نکنید.
تابهحال هم بسیار به دیگران رایگان و بدونِ هیچچشمداشتی کمک کردهام که دیگر اینکار را تکرار نمیکنم.
و هرکس موظف است که بهای خدماتِ دریافتی را پرداخت کند.
اگر به من بدهکار هستید لطفا هرچهزودتر یا در موعدی که قبلا مشخص کردهام بدهیتان را بپردازید. اگر زمانی به شما داده بودم، زمان تا همانموقع است و نه بیشتر.
از خوشحسابیِ شما متشکرم.
هرکس موظف است تا اگر جلسهای میخواهد قبل از برگُزاریِ جلسه، هزینه را پرداخت کند.
خدماتِ موردی و مفصل راجعبه یک مورد:
برای مثال کمکبه تصمیمگیری و انتخابِ رشته و شغل و مهارتهای واجب و مناسب برای شما: ۳۰۰ هزار تومان واریزی برای افرادِ داخلِ ایران.
مُعادلِ ۵۰ دلار واریزی بهتومان برای افرادِ خارج از ایران.
این خدمات یکی از خدماتِ پُرفُروشِ من است.
بررسیِ رشتهها و شغلها و مهارتهای موردِ نیاز یا بالندهساز برای شما. شغلی که بتواند شما را ارتقا ببخشد. شغلی که با آن احساسِ زندهبودن میکنید یا در آن لازم است به فعالیتِ جدی بپردازید.
دیگر پویِشِ کامل (اِسکَن) ندارم.
میتوانید بخشهای اِسکن را جداجدا تهیه بفرمایید.
مشورت راجعبه خواستگار، یارِ عاطفی،
رسالت،
احتمالِ شهرت، ثروت،
بررسیِ اینکه با چه کسانی و چه مسائلی "کارما" دارید،
نامِ استادِ درون،
رنگهای شفابخش و روزهای روزهگرفتن برای تسویهٔ "کارما".
خوی حیوانی (شباهتِ رفتار و غریزهٔ جنسی).
مُشاورهٔ تحصیلی یا شغلی و انتخابِ رشته.
و... .
جلسات بهصورتِ آفلاین و نوشتاری در وبلاگ برگزار میشوند.
خدمات:
مشاورهٔ معنوی. بررسیِ بُعدِ معنویِ موضوعات. (درمانِ بُعدِ مادی با رواندرمانگرِ شماست).
بررسیِ بدنها و کالبدها، هالهها.
مِریدیَنها (رودخانههای انرژیِ بدن)،
چاکراها (مراکزِ انرژی در بدن)،
بررسیِ احتمالاتِ آینده و بررسیِ اتفاقاتِگذشته و تأثیرِ آنها روی وضعیتِ کُنونی.
تناسِخخوانی و خواندنِ زندگیهای قبلیِ مربوط به موضوع.
پاکسازی.
و باطلُالسِّحر.
(فقط تا جایی که زمانِ جلسه اجازه بدهد. یعنی اگر سهساعت تمام شد، من جلسه را تا هرجایی که پیش رفته به پایان میبرم.)
یک مسئله یا سؤالهای محدود را میفرمایید. روی آنها کار میکنم. جواب را در پروندهتان قرار میدهم. اگر مسئلهای هست که باید آن را مفصل شرح بدهید، قبل از جلسه در پروندهتان کامل توضیح بدهید. تا آن را بخوانم و آن را بررسی کنم.
دقت بفرمایید مسائلِ مطرحشده محدود باشند، چون نمیتوانم بیشتر از جلسه زمان بگذارم.
نمیتوانم تضمینی برای درستشدنِ کار یا چیزی بدهم. فقط کارم را انجام میدهم و ارائه میدهم. باقیِ چیزها با من نیست.
شاید مثلِ بسیاری از مراجعانم حالِ خوبی را تجربه کنید و بعد از دورههای درمانی شفا را تجربه کنید شاید هم نکنید.
نمیتوانم در مسائلی که "کارما"ی خودِ شما باعثِ آن شده است، با اِصرار و زور شفاگری کنم. شفا خودبهخود و در زمانِ خودش اتفاق میافتد، نه با پول و دعانویسی و جادو و زور و اصرار و کارنکردن و دارونخوردن و... .
برای نتیجهگیری تضمینی نمیدهم. هیچادعایی هم ندارم.
جلسات سه ساعته است. میتوانید سؤالها یا مسائلی را مطرح کنید که برای شما مهمتر هستند. یا اینکه جلساتِ بیشتری را همزمان تهیه کنید.
قبل از پرداختِ هزینه، فقط یک مسئله را بفرمایید و سؤالی اگر راجعبه آن دارید مطرح کنید. بعد از جلسه و گذاشتنِ زمانِ کافی، دیگر نمیتوانم وقتی بگذارم. مگر اینکه باز جلسهٔ دیگری تنظیم کنید.
هزینه را به شمارهکارتِ حسابدارِ من؛ خانم ا.ر.
یا به لینک زَرّینپال
واریز بفرمایید.
و چون پیامکش برای من نمیآید، لطف کنید و اسکرینشات یا عکس از رسیدِ بانکیتان را در اینستاگرام برایم بفرستید. تا بتوانم عکسِ رسید را در صفحهام بگذارم.
و ثبتنام کنید. و در فهرست به شما نوبت میدهم. و نوبتی به همه رسیدگی میکنم.
این اطلاعات را برایم بفرستید:
نامِ و نامِخانوادگیِ شناسنامهای:
نامی که به آن شُهرت دارید:
(من شما را با نامِ شُهرتتان صدا میزنم.)
کشور و شهرِ محلِ تولد:
(برای آدرسدهی به رِیکی و ارسالِ انرژی)
روز و ماه و سالِ اصلیِ تولد:
روز و ماه و سالِ تولدِ شناسنامهای:
ساعتِ تولد:
اگر ساعت را نمیدانید، حدودِ زمانیِ بامداد، صبح، ظهر، عصر، شب.
کشور و شهرِ محلِ تولد:
نامِ و نامِخانوادگی و اطلاعاتِ کافی راجعبه افرادی که راجعبه آنها سؤالی دارید. و ممکن است در تناسُخخوانیهای شما در بیایند یا تناسُخخوانی راجعبه آنها میخواهید. برای مثال: خواستگار، شریکِ کاری، همسر، فرزند و... .
اگر والدین یا سرپرستانِ شما اطلاعی از زمانِ تولدتان ندارند، و یا در پرورشگاه زندگی کردهاید نیازی به استرسداشتن نیست و بدونِ این اطلاعات صرفا به پروندههای روحی و آکاشیکِ شما در طبقاتِ دیگر رُجوع میکنم.
اگر سؤالِ خیلی مهمی دارید، سؤال را قبل از پویِش (اِسکن) برایم بفرستید که در حینِ پویِش آن را بررسی کنم.
لطفا سؤال و مطلبِ درخواستی در حدّی باشد که وقتِ زیادی از من نگیرد. یعنی من نمیتوانم بنشینم برای شما توضیح بدهم که چاکرا و مراکزِ انرژی و مِریدیّنها و تناسخ و... چه هستند و چه نیستند. چرا دین به وجود آمده است. چرا درِ گنجه باز است و چرا زمین کج است و... . من نمیتوانم بیشتر از حدّ وقت بگذارم تا همهچیز و فلسفهها و قانونهای معنوی را در یکجلسه برای شما توضیح بدهم.
اگر بیشتر اطلاعات میخواهید، یا میخواهید بیشتر با من حرف بزنید، یا سؤالاتتان بیشتر است، باز هزینه بپردازید. وقتِ مشاوره بگیرید.
دیگر ساعتی حساب میکنم. و اگر از حدِّ معمولش بیشتر شود، مجبور هستم که جلسه را قطع کنم.
اینکه میفرمایید حرفزدن با من، یا جلساتی که با من داشتهاید، شما را آرام میکند یا حسِّ خوبی به شما میدهد، باعثِ افتخارِ من است. از ابرازهای علاقهای که به من میکنید، سپاسگُزارم. خدا را بابتِ مِهرِ شما شُکرگُزارم؛ اما خارج از نوبت و خارج از جلساتِ رسمی نمیتوانم برای کسی وقت بگذارم یا کامنت و نظر جواب بدهم. لطفا رعایت بفرمایید. وگرنه جواب نمیدهم.
ضمن اینکه رابطهٔ دوستانه و کاریِ واقعی و اعتماد با گذشتِ زمان و ارتباطِ دوطرفهٔ سالم بهوجود میآید. نه یکدفعهای.
و میدانم که وقتی کسی من را نمیشناسد، شاید درگیرِ یک هیجانِ زودگذر شده است.
بعضی از اختلالها باعث میشود که افراد، زود و زیاد ابرازِ علاقه و ابرازِ هیجان کنند. اما بهمحضِ اینکه به افراد باج ندهیم، یا خدماتِ اضافی را قطع میکنیم، یا هزینهٔ کارمان را طلب میکنیم، یا مَرزگُزاریها را پُررنگتر میکنیم، آنها دشمن میشوند! و در دشمنی از هیچضربه و کاری هم کم نمیگذارند: بدگویی جلوی دیگران، تخریبِ شخصیتی، بیاعتبارسازیِ تمامِ کمکهایی که به آنها کردهایم و... .
پس حق بدهید که اولِ کار به ابرازِ علاقهها و... چندانتوجهی نمیکنم. و هدیههای مالی را قبول نمیکنم. چون معمولا پشتِ آن نیتِ باجگیری و تخریبگری و... است.
من به اعمالِ آدمها توجه میکنم؛ بیشتر از حرفها. چون انسانها با اعمالشان بیشتر صحبت میکنند. و اعمال گویاتر هستند.
اگر بعد از جلسهٔ رِزروشده یادتان آمد که چیزی را ننوشتهاید، یا نپرسیدهاید، مسئولیتِ پاسُخگویی با من نیست. بعد از جلسهها کاغذها را پاره میکنم و دور میریزم. و ذهنم را از آن جلسهها خالی میکنم. اتصالِ ایجادشده با مُراجع را قطع میکنم. و دیگر نمیتوانم روی آنجلسهٔ تمامشده تمرکز کنم.
اگر سؤالی یا حرفِ نگفتهای دارید، میتوانید در جلسههای بعدی که رزرو میکنید، بپرسید.
غیرِحضوری هالهتان و پروندههایتان در طبقهٔ آکاشیک را بررسی میکنم.
و نتیجه را در زمانی مناسب به شما ارائه میدهم.
گاهی کارها دیر پیش میرود. و گاهی زود.
و اصلا نمیشود درست زمانش را پیشبینی کرد.
ارائهٔ جلساتِ درمانی و پویِش (اِسکن) را برخطّ (آنلاین) و نوشتاری انجام میدهم. و بعد اگر سؤالی داشتید در زیرِ پروندهتان در کامنت به یکباره بپرسید.
آنها را جواب میدهم و پرونده را میبندم. و تمام.
بعد از آن دیگر نمیتوانم برای جوابدهی و رسیدگی وقت بگذارم.
بعد از جلسهٔ پویِش (اِسکن) چهکار کنیم؟
بعد از اینکه جلسهٔ پویِش (اِسکن) را ارائه میدهم،
سؤالهای مربوطبه پویش را جواب میدهم.
بعد پرونده را میبندم.
و ما دیگر باهم کاری نداریم.
و شما باید بهسراغِ انجامدادنِ تکالیف و تمهیدات بروید. روزه، تنفس، مهارتآموزی و نوشتنها، و... .
بعد از آن سؤال یا کامنتی راجعبه جلسهٔ پویش یا جلساتِ درمانی جواب نمیدهم.
من وقت ندارم که هردفعه باز سؤالی شد، بنشینم جواب بدهم. و اینکار ظلم به من و وقتم است. روانِ من تا حدّی کِشش دارد. نه بیشتر.
وقتی میگویم سراغ فلانحرفه نرو، و این حرفه مالِ شما نیست، یعنی نیست. و این هم نظرِ خودِ من نیست. جوابِ بررسیهایم است.
وقتی میگویم شما نباید انرژیدرمانی کنید روی دیگران، یعنی رسالتِ شما این نیست.
گوشنکردن و رفتن همانا و وقتتلفکردن و آسیبزدن به دیگران و خودتان همانا. و مسئولیتِ آن کاملا به عهدهٔ خودتان است. گاهی راههای بهظاهر سادهای اما طولانیای جلوی شما میگذارم که بتوانید انرژیهایتان را تغییر دهید و به خواستتان برسید.
اما معمولا اینجوری نیست. و ما همهچیز را نمیتوانیم تغییر بدهیم.
برخی از عرصهها مخصوصِ ما نیست. چرا باید اصرار کنیم که در آن وارد بشویم؟
امیدوارم که حالِ خوبی داشته باشید و نیازی به جلساتِ درمانی نداشته باشید. اگر به درمان احتیاج داشتید، فقط جلساتِ درمانی بگیرید.
هربار که با درمانگرتان جلسهٔ درمانی میگیرید، درمانگر یک پویِشِ کُلی در هالهها و بدنِ شما انجام میدهد. و حالتِ پیشگویی هم اصلا ندارد.
مثلا اگر کمردرد دارید، او بیشتر کمر را بررسی میکند. تا علتِ کمردرد را پیدا کند. نه اینکه به حاشیهها بپردازد. بیشترِ وقتِ جلسه به درمان و پویِشِ کمر اختصاس خواهد یافت.
پروندهها:
مدتِ زیادیست که هرکس از من خدماتی میگیرد برای او در وِبلاگ پروندهای تشکیل میدهم.
تمامِ پروندهها یک رمزِ خصوصی دارد. از رمزِ خود مراقبت کنید.
نشانیِ اینستاگرام، نشانیِ وبلاگ و نشانیِ پروندهتان را در قسمتِ مخاطبانِ گوشیتان ذخیره کنید. تا بتوانید به آنها مراجعه کنید.
رمزتان را در جایی از تلفنِدستی یا جاهای دیگر ذخیره کنید.
اگر رمزتان را نمیدانید به من پیام بدهید تا آن را برای شما بفرستم. اینجاست که داشتنِ یک حسابکاربریِ اینستاگرام لازم میشود. تا بتوانید هویتِ خود را تأیید کنید.
برای نظردهی (کامِنتگذاشتن) در پروندهها از شکلکها و ایموجیهای گوشی و کیبوردِ خودتان استفاده نکنید. وگرنه نظر (کامِنت) میپَرد.
از شکلکها و ایموجیهای خودِ وبلاگ استفاده کنید. J
هنوز تمامِ نوشتههای جلسات در طیِّ این چندساله را دارم. نوشتهها بسیار زیاد و حَجیم هستند. گمان نمیکنم زمان پیدا کنم تا آنها را حُروفچینی (تایپ) کنم و در پروندهها بگذارم. بهعلتِ خصوصیبودنِ متنها هم نمیتوانم آنها را دستِ حُروفچین (تایپیست) بدهم.
پس لطفا اگر قبلا در سالهای پیشین از من جلسه میگرفتید، خودتان جلسات را خلاصهنویسی کنید و در پرونده بهصورتِ نظر (کامِنت) قرار بدهید.
مسئولیتِ نگهداشتنِ متنهای جلسات با خودِ شماست. حتما متنها را در جایی برای خودتان ذخیره کنید. و داشته باشید.
کسانیکه قبلا صوت (وُیس) به اینستاگرام میفرستادند، مسئولیتِ نوشتنِ متنِ صوتهایشان در پرونده کاملا با خودشان است. وگرنه پروندهشان ناقص میمانَد.
بارها همهجا بهوضوح تأکید کردم که کسی صوت (وُیس) نفرستد و مسائل را در پاراگرافهای طولانی با جُزئیاتِ کامل و واضح بنویسند.
بارها تأکید کردم که اول متنی که میخواهید برای من بفرستید را در تلگرام یا جایی بنویسد، و بعد برای کُپیپِیست کنید. که هم برای خودتان بماند، هم من مجبور نباشم ۳۰۰پیامِ جداگانه را در پرونده کُپیپِیست کنم.
مسئولیتِ نوشتنِ چَتهای طولانی با خودِ مراجعان است. کسی را تَرغیببه چَتکردن نکردهام که بعد هم مُلزم باشم، چَتهای طولانی را در پرونده وارد کنم و تدوین کنم!
برخی سؤال میکنند پس چرا چَتِ ۴سالِ پیشمان را در پروندهام وارد نکردید! شما چَت میکردید، من که مسئولِ نوشتن و بایگانیکردنِ چَتهای دیگران نیستم.
همانموقع قرار بر این بود که نتیجه جلسه را ارائه بدهم که ارائه دادم. قولی برای بایگانیکردن به کسی ندادم.
و دیگر از وقت و توان و حوصلهٔ من خارج است.
عدهای بسیار با سختی هزینههایشان را جور میکنند و من نمیتوانم هزینه را برای همه بالا ببرم. میتوانید خودتان هزینهٔ بیشتری پرداخت کنید. و از من توقعِ هدایای اضافهبرسازمان هم نداشته باشید.
گزارشهای نتایج و اعلامِ اتفاقاتِ مثبت و درمان:
لطفا بعد از جلسات، اگر درمانی اتفاق افتاد، آن را در پروندهتان برای من بهصورتِ نوشتاری گزارش کنید. که بتوانم آن را برای دیگران هم انتشار بدهم.
نظراتِ شما را بدونِ نام و مشخصات و مسائلِ خصوصی منتشر میکنم. و حتما سانسور میکنم.
برخی از مُراجعان، بسیاری از نظرها، تشکرها، گزارشهای درمانها و نتیجههای مثبت را برای من بهصورتِ صوتی فرستادهاند که لابهلای بقیهٔ موارد گُموگور شده است و من فرصتی برای نوشتنِ آنها نداشتم. و اصلا نوشتنِ آنها مُستند نیست. بهصورتِ صوتی هم که نمیتوانم آن نظرها را نگه دارم و انتشار بدهم. و صدای دیگران را هم پخش نمیکنم. قراری بر پخشِ صدای دیگران هم نداشتیم.
اما قبلا اعلام کرده بودم که نتایج (حتّیٰ نتایجِ کوچک) را برای من بفرستند تا بتوانم آنها را اعلام کنم و دیگران هم ببینند.
پس وقتی از من نتایج را میخواهید توجه داشته باشید که بسیاری اصلا برای من نتیجه نمیفرستند. به خودشان هم زحمت نمیدهند که نتیجهٔ درمانها را گزارش بدهند. و میروند تا جلساتِ درمانیِ بعدی. وقتی با مشکلاتِ دیگری مواجه شدند باز میآیند؛ و روز از نو، روزی از نو.
عدهای هم بهجای نظردادن و اعلامِ اتفاقاتِ خوب، ابرازِ علاقه میکنند!
مختصری دربارهٔ من:
دُرودها.
من یک قرائتکنندهٔ تناسُخ یا گذشتهدرمانگرReincarnation Reader ، شفاگر Healer، مُشاورِ معنوی Spiritual Counselor، و مُربیِ رِیکی، مُحقق و... هستم. سالهای بسیار زیادی در زمینههای متفاوتِ معنوی فعالیت داشتهام و دارم.
به فَراروانشناسی، طِبّهای باستانی، و روشهای درستِ شفاگری (نه هر روشی)، روشهای درستِ رُشدِ فردی و شخصی، توانمندسازی، جُستوجوگری و تحقیق و آزمایشکردن و تجربهکردن، خودمُراقبتی، نوشتن، مُحتوانویسی، و... علاقهمند هستم.
خانمی دوشغله هستم که شغلِ اولم ربطیبه معنویات ندارد.
با شغلِ دومم در خدمتِ مُراجعان عزیز هستم. به مادیات زندگیام هم میپردازم. زندگیِ یکسویهٔ معنوی و نامتعادل را دوست ندارم. به آن اعتقادی ندارم. به تعادل علاقهمندم.
در صفحاتم جنبههای مادی و معنویِ مسائل را باهم بررسی میکنم. همانطور که معنویات مهم است، مادیات هم مهم هستند. همچُنین مادیاتِ خودم برای خودم بسیارمهم هستند.
فضای معنوی در ایران و بینِ ایرانیها اغلب سطحی، مسموم، توهمزده، بیمارگونه، بیماریزا، بهروزنشده، هیجانی، نمایشی، سانسورشده و تحریفشده است. و علاقهای به جمعها و بحثهای مذهبی، و معنویِ معمول و... ندارم.
حریمِ خُصوصیِ خودم را دارم. از چَت و تماسهای دائمی و جلساتِ غیرِرسمی لذتی نمیبرم. فقط برای جلساتِ رسمی و رِزروشدهٔ هدفمند، وقت و حوصله و انرژی صرف میکنم. پیامهای خارج از جلساتِ رسمی و سؤالات و... را نمیخوانم یا جواب نمیدهم. وظیفهٔ من چیزِ دیگری است.
تجربه ثابت کرده که مُراجعانِ هدفمند، هدفمند هم رفتار میکنند. حدّومَرزِ خود و من را رعایت میکنند. و حدّوحدودِ خود را میدانند.
با هیچکس هیچنوع همکاریای ندارم. اگر هم داشته باشم، خودم اعلام خواهم کرد. دوست و آشنا و همکاری در هیچکُجا ندارم.
فقط در بلاگاِسکایِ "رقصِ آگاهی" و در اینستاگرامِ "رقصِ آگاهی" فعال هستم.
خُلقوخوی من و خطِّ مَشیِ من کاملا مشخص است.
شمارهکارتِ حسابدارِ من کاملا مشخص است.
اگر کسیدیگر ادعای آشنایی با من یا ادعای شاگردی یا استادی کرد، بههیچعنوان تأیید نمیکنم. مسئولیتِ ارتباط با آنها کاملا بهعُهدهٔ خودِ شماست.
فقط عدهای رِیکیآموز دارم. همین.
خودم فقط کار انجام میدهم. از کسی مُشاوره نمیگیرم. فقط گاهی برای بررسیِ یک مسئلهٔ دشوار یا عجیب ممکن است کارم را با استادانم هماهنگ کنم و نظرِ آنها را هم بپُرسم.
تابهحال با کسی همکاری نداشتهام. اما مُراجعانی شناختهشده، معروف، و فعال در زمینههای مختلفِ هنری، روانشناختی و... داشتهام و دارم. که اجازهٔ معرفیِ آنها را ندارم. و دوست دارم رابطههای درمانی در همینحیطه بمانند.
در زمینهٔ همگانی معمولا کاری انجام نمیدادم و نمیدهم. و جلسات خُصوصی هستند.
لحنِ من بهعلتِ اینکه متنها را بایگانی میکنم، رسمی و اغلب جدّی است.
شما میتوانید با لحنِ عامیانه و هرجور که راحت هستید با من ارتباط داشته باشید. غلطهای املائیِ شما برای من مهم نیست.
مهم فقط نوشتن و بیانکردن و ابرازکردن در جلساتِ رسمی است.
لطفا از فرستادنِ پیامِ صوتی (وُیس) بپرهیزید. وقت و امکانِ شنیدنِ آنها را ندارم.
از اینستاگرام فقط برای تعیینِ جلسه و فرستادنِ رسیدِ بانکی استفاده کنید. و نه چیزِ دیگر.
اگر در وبلاگ، پرونده دارید، لطفا در پروندهٔ خودتان نظر (کامنت) بگذارید. در اینستاگرام بهجُز برای فرستادنِ رسیدِ بانکی پیام ندهید.
اگر این مفاهیمی که در وبلاگ و نوشتههایم مطرح میکنم آشنایی ندارید یا فهمِ آن برای شما سخت است، این مسئله طبیعی است. پس باید صبر کنید تا اطلاعاتتان بالا برود. و کمکم مسائل و حرفها برای شما هضم شوند.
مسئولیتِ توضیحِ تکتکِ مسائل با من نیست. نمیتوانم برای هرکس ساعتها صرف کنم و یک مسئله را توضیح بدهم.
وظیفهای برای رفعِ کژیهای ذهنِ دیگران ندارم. در جلساتِ رسمی خدماترسانی میکنم. و هرجلسه هم زمانِ محدودی دارد. بیشتر از چندسؤال را دیگر جواب نمیدهم.
تا جاییکه وقتِ جلسه اجازه بدهد، جواب میدهم. و دیگر فقط در زمانِ رِزروشده و محدود جوابگویی میکنم. بیشتر نه.
جلسات نمیتواند ساعتهای طولانی ادامه داشته باشد. هرچه جلسات به دِرازا بکشد صحبت و بحث به بیراهه کشیده میشود و وقتِ من هدر میرود. و از درمان باز میمانیم.
به سؤالاتِ خصوصی جواب نمیدهم. زندگیِ من به خودِ من مربوط است.
زندگیِ مُراجعان تاجایی که مربوط به درمان یا مُشاوره باشد، به من مربوط است، نه بیشتر.
اینکه مُراجع کارش را انجام میدهد یا نه، به خودش مربوط است.
اینکه مُراجع صداقت دارد یا ندارد، به خودش مربوط است چون درمان و جلساتِ خودش براساسِ بیصداقتیها یا نمایشهای پوچ برگُزار خواهد شد و خودش هزینه خواهد داد.
اینکه مُراجع داروهایش را مصرف میکند یا نه به خودش مربوط است. چون حالِ خودش خوب نخواهد شد، نه من.
و...
و حتما مُراجعان خودشان را برای پذیرشِ تبعاتِ تصمیماتشان آماده کردهاند. و از من انتظارِ دیگری نخواهند داشت.
کسی که کاری انجام میدهد و تصمیمی میگیرد، خودش را برای تَبَعاتِ آنکار و تصمیم هم آماده کرده است.
:)
منابع و رِفرِنس ندارم. لطفا سؤال نفرمایید. هردفعه و هرکسی سؤالاتی راجعبه منابع و رِفرِنسها دارد که دیگر از حوصله و وقتِ من خارج است.
هرکتاب و منبعی که فکر میکنید درست است را مطالعه کنید. هرکس بنابر درک و میزانِ آگاهیِ خودش از یک کتاب یا فیلم برداشتهای ذهنی دارد. و من بهترین چیزها را هم که معرفی کنم، هرکس در آخر به راهی که خودش درست میداند و اعتقاد دارد میرود.
بنابراین ترجیح دادهام که کارِ خدماتی و مشاورهایِ محدودی داشته باشم. و خودم را درگیرِ باقیِ مسائل نکنم.
به خودتان مربوط است که منابع و رِفرِنس پیدا کنید و تجربه کنید. و برداشتی که از مطالب و آموزههای مختلف خواهید داشت براساسِ سطحِ آگاهیِ کُنونیِ شما خواهد بود. نه بیشتر.
ضمنِ اینکه کسی با یک کتاب و دو کتاب و پنجاهکتاب به جایی نمیرسد. آگاهی یک مسیرِ همیشگی و ناتمام است. و همه مُدام در حالِ تجربهاندوزی و درسخواندن و درسپُسدادن هستیم. مسیرِ رُشد، یک مسیرِ همیشگی و پُرپیچوخَم است.
اگر از آموختن خسته شدهاید، کمی استراحت کنید و دوباره شروع کنید. بدونِ یادگیری و تمرینِ هرروزه نمیتوانیم زندگی کنیم. زمین بهشت نیست. زمین یک مدرسهٔ سخت است.
برای یادگیری و آموزش و... کسی یا جایی یا مربی یا مَکتب یا چیزی را معرفی نمیکنم، تأیید یا رد نمیکنم.
تابهحال یکیدونفر را برای آموزشهای مختلف پیشنهاد دادهام که بعد هم پشیمان شدم. نحوهٔ کار و رفتارِ خودِ فرد باید الگو و مُعتبر و مُشتریجذبکُن باشد. نه اینکه من بخواهم معرفی یا تأیید کنم.
قطعا این کارها در حوزهٔ کاریِ من نیست و لطفا راجعبه این کارها وقتِ من را نگیرید:
درستکردنِ هرنوع خرابکاری،
درمانِ بیماری ای مسئلهای که از مرحلهٔ درمان عبور کرده است و باید با آن بسازید،
کارهای بازگشتِ معشوق و همسر،
عاشقکردنِ دیگران،
پیداکردنِ پول،
پیداکردنِ دزد،
برگرداندنِ مُوکَّل،
گرفتنِ مُوَکَّل،
یاددادنِ ادب به فردی که آدابِمُعاشرت بلد نیست،
گوشکردن به دردِدلها درجلساتِ غیررسمی،
پُرکردنِ جای خالیِ دوستِ صمیمی برای شما (هرچند که گاهی بسیاردوستانه رفتار کنم)،
انجامِ وظایفِ رواندرمانگرتان، پزشکتان، و...
جادوکردنِ دیگران،
تَنبیهکردنِ دیگران،
و... .
اگر این مسائل را درست کنیم، فرد درمان میشود؟ چیزی در درونِ فرد تغییر میکند؟ نه! درمانگرِ درست به اینکارها دست نمیزند. برای او مهم نیست که یک فردِ ناسالم پشتِ سرِ او چه میگوید. او فقط کارِ درستِ خودش را انجام میدهد. همین. و فکرش را به نتیجهگرفتن یا نگرفتن مشغول نمیکند.
درمان یا شفا در واقع چی هست و چی نیست؟ تابهحال به این فکر کردهاید؟
اگر کاری برای درستکردنِ مشکل انجام دهیم،اما درمانی انجام نشده باشد، مُراجع دوباره آن مُشکل را بهوجود میآورد. چرا؟ چون خودش در درمانشدنِ قضیه، سهمی نداشته است. تجربهای نداشته است. از اشتباهاتِ گذشتهاش درس نگرفته است. برای نجاتِ خودش کارِ خاصی نکرده است. مُداومتِ خاصی نداشته است. و همانآش است و همانکاسه. دنبالِ مُنجی میگشته و بازهم به دنبالِ مُنجی و نجاتدهنده خواهد رفت. هنوز همان آدمِ قبلی است. رفتار و افکار و نیاتش همانقبلیها است. و دوباره با همانمُشکلاتِ قدیمی بر خواهد گشت.
به یک گدا، پولِ زیادی بدهید. او سالِ بعد دوباره بیپولتر از همیشه برخواهد گشت و گدایی را از سر خواهد گرفت. آیا گدا با پول درمان شده است یا شفا گرفته است؟ نه. گدایی در درونِ او است. درونیسازی شده است. و شما نمیتوانید کاری برای او بکنید. مگر اینکه خودش کمکِ درستی بگیرد و کارِ درستی با مُداومت برای خودش انجام بدهد.
درمان بدونِ همکاریِ جدیِ مُراجع هیچوقت انجام نخواهد شد. و درمانگر (حتّیٰ انرژیدرمانگر)، مُنجی و نجاتدهنده نیست. درمانگر، فقط یک مُشاور و تسهیلگرِ درمان است. باقیِ کار و پِیگیریِ کار با خودِ مُراجع است.
اگر بیماری یا اختلالِ شخصیت یا اِختلالِ خاصی دارید، مُلزم هستید که آن را اِعلام کنید. من باید بدانم که جلساتِ درمانیِ مُداومِ شما را قبول کنم یا نه و آیا امکانِ درمانِ مسئله هست یا نه.
برای درمان و شِفا به هیچکسی هیچقولی نمیدهم. هرکس که درمان شده یا شِفا گرفته است، من به او قولِ درمان و شِفا نداده بودم. کاملا با مسئولیتِ خودشان و هزینه بابتِ هرجلسه جلو رفتیم. تمرینها را انجام دادند. و منتظرِ مُعجزه و شفای زودهنگام نبودند. شفا یا درمان سگِ دستآموزی نیست که من بخواهم فرمان بدهم و بنشیند. با این توقعهای کمالطلبانه کنار نمیآیم.
هزینهٔ هرجلسه را پیشاپیش دریافت میکنم. و نتیجهٔ جلسه را ارائه میدهم. و خودتان باز جلسات و بَرگُزاری را پِیگیری میکنید.
خوشحال میشوم اگر با کسانی کار کنم که ثباتِ عاطفیِ لازم برای مُعاشرتهای معمولیِ روزانه را دارند. حقّ دارم که در کارم احترام ببینم و با افرادی کار کنم که حدّومرزها را رعایت میکند و محترمانه رفتار میکنند. و پشتورو یکی، شفاف و صادق و صَریح هستند.
من مسئولِ بههمریختگیهای روزمرهٔ دیگران نیستم. مسئولِ انتخابهای اشتباهِ دیگران نیستم.
نمیتوانم با دیگران مُدام در تماس باشم. خواندنِ دردِدلها و مشکلات و روزمرهنویسیها وظیفهٔ من نیست.
اگر کَسی فکر میکند با جلسهگرفتن از من، حقّ دارد که از آن به بعد وقتِ مرا بگیرد، با من دردِدل کند، و...؛ رُک و پوستکَنده میگویم کاملا در اشتباه است.
اگر حالِ روانیِ مُساعدی برای فهمِ مطالب یا ارتباطبا من ندارید، بهتر است صبر کنید. من هرچیزی هم که به فردی با حالِ نامساعد بگویم، متوجه نمیشود. و وقتم هدر میرود.
قبلا بهحدّی با اینجور مراجعان سروکله زدهام که بسیار خسته و فرسوده شدهام. و بهکَرات بهدلیلِ طولانیشدنِ جلسات و... ضررِ مالی و زمانی و اعتباری کردهام.
از اینبه بعد هرضرری متوجه من باشد، هزینهٔ ضررها را از مراجع میگیرم.
از درددلکردن و بیانِ مشکلها و مسئلهها، و تعریفکردنِ خواب، تعریفکردنِ تروماها و ضربههای روحی و روانی، در زمانی غیر از جلسههای رسمیِ خودتان پرهیز کنید. مسئولیتی درقبالِ این پیامها و جوابدادنبه آنها ندارم. جواب نمیدهم. اگر تکرار شود، جورِ دیگری برخورد میکنم.
اغلبِ ما زندگیِ سختی داشتهایم یا داریم. هرکدام با سختیهایی مواجه هستیم. هرکدام "کارما"های مخصوص به خود را داریم. هرکدام وظایف و رسالتی داریم. و هیچکُدام بهجای همدیگر نیستیم.
من مسئولِ سختیهای زندگیِ دیگران نیستم. اگر کسی نمیتواند این اصولِ ساده را مُتوجه شود، اینمسئله مسئلهٔ خودش است. رفتارِ طلبکارانه، سوءاستفادهگرانه، توجهطلبانه و حقبهجانبِ دیگران به من ربطی ندارد. این رفتارها بسیار سطحِ پایین و منفی و سمّی است.
ما نمیتوانیم شُعور و آگاهی را به کسی تزریق کنیم. مسئولیتِ رسیدگی و درمانِ این رفتارها با خودِ افراد است.
در جلساتِ درمانی لطافت، مهربانی و شفقتِ خود را دارم. اما غیر از جلساتِ رسمی آن را خرجِ کسی یا چیزی نمیکنم.
در مسئلهای که نیاز باشد، گرمیبخش و لطیف هستم و در مسئلهای که نیاز باشد جدی باشم، بسیارجدی هستم. رفتارهای سمّی و ناسالم را تأیید نمیکنم. موضعِ من با خیانتکردن و... کاملا مشخص است.
هدف از ارتباطاتِ رسمی و جلساتِ رسمیِ ما آگاهیبخشی، شناخت، خودشناسی، درمان یا کمکبه درمان و... است.
در اوایلِ یادگیریِ پرواز، ذهن و بالهایت درد خواهند گرفت؛ دردی بهظاهر تحملنکردنی. "رقصِ آگاهی"
بسیاری از چیزهایی که مینویسم، بهخصوص در جلساتِ درمانیِ پیوسته، بسیارسخت هستند و ممکن است گمان کنید که تحملِ آنها را ندارید.
نفسِ عمیق بکشید. قدم بزنید. نوشتهها را برای خودتان بخوانید. و اجازه بدهید تا زمان بگذرد تا بتوانید بهتر قضاوت کنید.
من با کسی دشمنی ندارم. اگر نخواهم با کسی کار کنم، اصلا کارش را از اول قبول نمیکنم. تحملِ شنیدنِ کمیها و کاستیها بسیار سخت است.
همهمان مخلوطی از سیاهیها و سفیدیها هستیم. همه ایرادها و اشکالاتی داریم. من نمیتوانم با نوازشِ صِرف به کسی مشاوره بدهم؛ مُراجعانم افرادِ بالغی هستند که با مسئولیتِ خود از من جلسه گرفتهاند.
گفتنِ کمیها و کاستیها برای رفعِ آنهاست و تکرارنکردنِ اشتباهات.
اگر کَسی گُمان میکند هیچ کموکاستی و ایرادی ندارد، اینجا چه میکند؟
در زندگیهای قبلی هم ما اشتباهاتِ بسیاری کردهایم. در جلسات از این اشتباهات صحبت میکنم. چون چیزی است که ممکن است باز آنها را تکرار کنیم.
لابهلای نوشتهها ممکن است قصدها و نیتهای پنهانیِ شما راجعبه خودتان، من، دیگران، مسئلهٔ شفا و... را بنویسم. این نوشتن فقط بهمنظورِ تخلیه و شناخت است. و به منظورِ توبیخِ شما نیست. پس لطفا یا قسمتهای حساس را نخوانید یا وقتی گفتوگوهای درونیِ خود و افکارِ درونی و نیات و قصدهایتان را خواندید، آرامسازی انجام دهید.
وظیفهٔ آرامکردنِ شما بعد از جلسات با من نیست.
اگر در گفتوگوهای درونیای که مینویسم، به من بدوبیراهی شده است، یا بخشی از شما با من یا با کسی لج کرده است، این به معنای خاصی نیست. به معنای توبیخِ شما یا دادنِ احساسِ شرم یا خشم نیست. هیچمعذرتخواهیای برای آن لازم نیست.
این گفتوگوها لایههای عمیقترِ شما را نشان میدهد. ما لازم است که این لایهها را تمیز کنیم، بشناسیم و آنها را با شفقت بشنویم.
تا امروز این گفتوگوهای درونی، فقط موردِ علاقهٔ کسانی بوده است که در حوزهٔ روانشناختی و فلسفه مشغول بودهاند.
افرادی با ناآگاهی از دیدنِ درونیاتشان برآشفته شدهاند. و بارها اعتراض کردهاند که: "نه. من آدمِ بسیار خوبی هستم. این گفتوگوها نمیتواند درست باشد. و در ذهنم برای همه همیشه دعا میکنم و بهترینها را برای همه میخواهم. من هیچوقت به هیچکس بدی نکردهام. و..."
حق هم دارند اینطوری فکر کنند.
ما بخشهای وجودمان را سرکوب نمیکنیم و به آنها سرکوفت نمیزنیم. سرکوب هیچوقت راهِ حلِّ هیچچیزی نبوده است. و یکروزی سدِّ سرکوب، به بدترین و مُخربترین وجه شکسته خواهد شد و این شکستگی به همه آسیب خواهد زد.
هردورهٔ درمانی فقط برای یک مسئله:
در جساتِ پیوستهٔ درمانی فقط برای یکبیماری یا اختلال میتوانید جلسات را رِزِرو کنید. و تا مدتها فقط هدف همان بیماری است. در یک پروسه نمیتوانم همزمان روی دویست وَجه از زندگیِ کسی کار کنم. و اینگونه جواب نمیدهد. هم کار برای من بسیار سنگین میشود، هم حوصلهٔ مُراجع سر میرود، هم نشانههای بهبودی دیرتر ظاهر میشوند.
مثلا اغلبِ مُراجعانِ من افرادی بودند که بهصورتِ اورژانسی برای پانیک جلسات رِزِرو میکردند، پانیکی که به داروهای شیمیایی و روانپزشکی، داروهای طبِّ سنتی، رواندرمانی و... جواب نداده بود.
پانیک که طیِّ جلساتی پیوسته و هفتگی برقرار شد، کامل رفع شد. و در مُراجعانی که دورهٔ درمانی را کامل طیّ کردند و توصیهها را هم رعایت کردند، برنگشت. بعد از پانیک و استراحتِ دوطرفه جلساتی را برای حملاتِ دیگر و اختلالهای دیگر شروع کردیم.
با این روند نتیجه بسیار بهتر بوده است.
رِیکی را یاد بگیرید و هرروز انجام دهید:
افرادی که روندِ پاکسازی و بهبودیشان دیرتر اتفاق میافتد، مُلزم هستند تا رِیکی را (از هرجا که خودشان خواستند و با هر مُربیای که دوست داشتند، اما از راهِ درست و نه توهمی) یاد بگیرند و هرروز حدِّاقل نیمساعت رِیکی انجام دهند. این افراد کسانی هستند که بدنشان به رِیکی و انرژی حیاتیِ بسیار زیادی احتیاج دارد. و یا اینکه افرادِ شُکرگُزار یا مسئولیتپذیری نبودهاند. یا اینکه تغییرِ خُلقِ بسیارسریع و ناخوبی دارند. و دهها دلیلِ دیگر...
این عزیزان لازم است که خودشان دستبهکار شوند و بهجای سفارشِ هرروزهٔ رِیکی، خودشان رِیکی کنند. و جلساتِ مهمتر را با درمانگر رِزِرو کنند. که درمانگر بتواند روی مسائلِ مهمتری برای آنها کار کند.
مَجیزگویی و نمایشگری:
برخی به این دلیل به من مراجعه میکنند که مُدام تعریف و تمجید بشنوند. اما متأسفانه یا خوشبختانه من این رفتار را ندارم. و در بسیاری جهات، بسیار جدی و دقیق هستم. و با مسائلِ معنوی شوخی ندارم.
شغلِ من مَجیزگویی و ستایشگری و نوکری نیست. و فقط یک مشاورِ معنوی و شفاگر هستم.
یک انسان اگر آدمِ خوب و وفادار و درستی است، نیاز به تأیید و توجه و تحسین ندارد. میلِ به تأییدطلبیِ کاذب در معنویاتِ راستین بدونِ نتیجه میمانَد.
برخی مدام در پیِ این هستند که منِ نوعی مُدام بنشینم بگویم که: "چه روحِ بزرگی هستی. فلانموقع به پیامبری! میرسی. خدا تو را بهدنیا آورده که این دنیا را نجات بدهی. چه انرژیهای عالیرُتبهای داری. در آینده مردم برای دیدنِ تو صف میکشند. انرژیهایت مثلِ فواره از کفِ دستانت دارد بیرون میزند. چه نورِ عظیمی دورِ سرت است." و از این تخیلاتِ خامِ مثلامعنوی.
در مَجامعِ حرفهای و مخفیانه، این حرفها و پُزدادنها و نمایشگریها هیچجایی ندارد.
در معنویات جارزدن و نمایشگری هیچجایی ندارد. و هرزمان به بیراههٔ نمایشگری و پُزدادن بروید، به سمتِ مسائلِ روانی خواهید رفت، نه روحی و معنوی. و در آخر ممکن است خلعِ درجه بشوید تا دوباره از اول تلاش کنید.
در معنویات واقعیت این است که شما مانندِ یک مُبارز یا سرباز هرروز زمانی را باید برای مراقبهای آگاهیبخش و نه تَخدیرکننده اختصاص بدهید تا کوک بشوید. باید ورزش کنید. به تمامِ جنبههای زندگیِ خود برسید. سالم بخورید. سالم زندگی کنید. و در تمامِ جنبهها رشد کنید و خام نمانید و به پُختگی برسید. سختیها را به جان بخرید. که اینها هیچهیجان و شگفتیِ خاصی ندارند. بعد در زمانی که انتظارش را ندارید، برکاتی از راه میرسند. بارها امتحان خواهید شد. بارها رفوزه خواهید شد. و... مسیری است پُرپیچوخَم. و ربطی به عود و دود و مجسمهٔ بودا و عطریاتِ بُخوری و ذکرگفتن و تسبیح و... ندارد. بسیاری از استادانِ راستینِ معنوی از این قرتیبازیهای ظاهری و سمّی ندارند. ظاهرِ درویشطور و هیپیطور و تَتوی کُلِ هیکل و عرقخواری و مَستی و مواد و هذیان و بُزِ خانگی و... ندارند.
معنویت ربطی به عود و شمع و عطر و بُخورات ندارد.
یک درمانگر باید هرروز مُراقبه و تمریناتِ جسمی و روحی و روانی انجام دهد. و همیشه وَرزیده و توانمند باشد.
درمانگران هم گاهی مریض، خسته، نالان، جسمِ درمانگران مدتبهمدت احتیاجبه بازسازی و استراحتِ کامل دارد. و یک درمانگر نمیتواند ۲۴ساعت و در ۷روزِ هفته و هرروز از ماه و سال به مُراجعان پاسخگو باشد. بنابراین هرزمان احساس کند که نیاز به استراحت دارد باید عقب بکشد و در سکوت استراحت کند.
درمانگران و استادان یا مُربیانِ معنوی، بهوفور و بهطورِ مُدام تحتِ حملههای روحی و روانی، حملههای جادو و... از مُراجعان، رقیبان، انسانهای ناآگاه و بدکردار و... هستند.
و فرافکنیهای زیادی از طرفِ مُراجعان و دیگران تحمل میکنند. و اینچیزها بهخودیِ خود کار را سختتر هم میکند.
درمانگر، سوپِرمَن و نجاتدهنده و همهفنحریف و آهنی و زِرهپوش و ضدِّضربه نیست. هردرمانگری مثلِ همهٔ مردمِ عادی درگیرِ زندگیِ عادی است. و علاوهبر آن در حیطهٔ خطرناکِ درمانگری هم مشغول است. و بارِ بیشتری را حمل میکند.
نگاههایی بسیارتصنعی به درمانگران وجود دارد. بسیاری از مُخاطبان و درمانجویان و مُراجعان، از درمانگران انتظارهای غیرِ واقعی دارند. "شما نباید آسیب ببینید. شما نباید نگران و ناراحت بشوید. شما نباید خسته بشوید. شما نباید استراحت کنید. شما نباید پول بگیرید. شما باید جیبِ جادویی داشته باشید و از دُلارهای جادوییتان خرج کنید. شما نباید با کسی مسئلهای داشته باشید. شما نباید برنجید. شما نباید در مُبارزاتِ سیاسی و فرهنگی و... مثلِ ما خسته بشوید. نباید از بداخلاقیهای من برنجید. نباید از توهینهای من آزُرده بشوید. نباید در برابرِ توهینها و آزارهای من و بقیه از خود دفاع بکنید. نباید شکایت بکنید." و از درمانگر انتظار دارند مُطیعِ آنها و بیزبان باشد. و از حقِّ مادی و معنویِ خودش دفاع نکند.
و مُتأسفانه بخشِ والدِ مُنتقد و والدِ کمالگرای مُراجعان مُدام از درمانگر انتظار دارد و انتظار دارد و انتظار دارد... . و این انتظارات هیچوقت تمامی ندارد. تمامِ این انتظارات واهی و بیهوده و بیاساس هستند.
هردرمانگری مانندِ مردمِ عادی زندگی میکند. بارهای بیشتری را حمل میکند. خستگیِ بیشتری دارد. بیشتر کار میکند. همانقدر که شما کار میکنید کار میکند و زحمت میکشد. گاهی زندگی به او بسیارسخت میگیرد. از موقعیتهای سختی که دیگران شاید بهراحتی در آن خودکُشی کنند، بهسختی جانِ سالم بهدر میبَرد. تابآوری میکند. موقعیتهایی را که مُراجعان تجربه کردهاند، شاید برای خود بازسازی کند یا تجربه کند، فقط برای اینکه بفهمد مُراجع چه حسّوحالی را تجربه میکند.
آزمایشهای معنوی و مادیِ زیادی را پشتِ سرِهم تجربه میکند. شبِ تاریکِ روح را بهشدت و به فواصلِ کوتاهکوتاه تجربه میکند.
یک درمانگر مُلزم است هرروز از خوراکیهای طبیعی (اُرگانیک) و پُر از انرژیِحیاتی و داروهای تقویتیِ طبیعی و طبِّ سُنتی استفاده کند. وگرنه مریض میشود و کم میآورد. بهشخصه این مسئله را بارها تجربه کردهام.
روزانه با افرادی سروکار دارم که از انرژیِ حیاتی و انرژیهای موردِ نیاز خالی و تُهی هستند و انرژیِ خود و درمانگرشان را هدر میدهند. جُبرانِ این انرژیِ صَرفشده، کمهزینه نیست.
پس هزینهٔ دریافتی باید جوری باشد که منِ درمانگر بتوانم منابعِ موردِ نیازم را بهراحتی خریداری کنم.
علاوه بر آن، هزینهٔ دریافتی باید جوابگوی خریدِ شمعِ سفارشی، عطرِ موردِ نیاز، کاغذ، قلم و مواردِ دیگر هم باشد.
هزینهٔ دریافتی باید جوابگوی وقتی که صَرف میکنم هم باشد.
اَجنه برای درمانگران، غذا و پول و کتاب و منابع و تجربه و قدرت نمیآورند. درمانگران را با جادوگران و دُعانویسان و اِحظارگرانِ روحی و... یکی نکنید.
درمانگران و افرادِ معنوی کاملا مثلِ شما زندگی میکنند و برای پولشان زحمت میکشند و شغلِ اول و دومی دارند.
و مثلِ شما برای اِجارهها و قَبضها و خریدهایشان مثلِ شما هزینه میکنند.
سَندیکا و حمایتهایی هم برای اینشغل وجود ندارد.
پس درمانگر فقط خودش است و خودش.
توجه برای اهلِ فال:
اگر اهلِ فالگیری و بهدنبالِ فال هستید، باید به فالگیرها پیام بدهید، نه من. من فال نمیگیرم. توقعِ اطلاعاتِ فالمانند نمیتوانید از من داشته باشید.
اینجا برای کسانیست که میخواهند زندگیشان را بسازند، و اشتباهات و کاستیهایشان را رفع کنند. اشتباهاتِ زندگیهای گذشته را متوجه بشوند و آنها را تکرار نکنند. نسبت به خود آگاهتر شوند.
و آگاهیِ خود را راجعبه خویشتن و زندگیشان افزایش بدهند.
و عملگرا باشند. برای تغییرِ زندگیشان اقدام کنند. و...
کارِ من، به دردِ فالگیری و پیشگویی و... نمیخورَد. و شما اینجا چیزی در اینباره از من نمیشنوید.
توجه برای اهالیِ عرصهٔ جادو و طلسم و دعانویسی:
اگر اهلِ هرگونه دعا و طلسمگرفتن و جادووجَنبل هستید، کارِ من به دردِ شما نمیخورَد.
با جادو و دعانویسی و... همانکارهایتان را ادامه بدهید.
توجه برای افرادِ فعال در فَرادرمانی و عرفانِ حلقه:
من فَرادرمانگر نبودم و نیستم. و از اعضای عرفانِ حَلقه نیستم. با فَرادرمانگران هیچ نسبت و همکاری و دشمنیای ندارم. تابهحال از خدماتِ َفَرادرمانی استفاده نکردهام و نمیکنم. علاقهای به این رشتهٔ درمانی ندارم.
اگر در این زمینه فعال هستید، بهتر است قبل از جلسهگرفتن سؤال کنید که بررسی کنم ببینم آیا حاضر هستم روی شما کار انجام دهم یا نه.
زمینهٔ کاریِ من با شما و این رشته بسیارمتفاوت است. و انرژیهایی که من استفاده میکنم با فَرادرمانی و عرفانِ حلقه هیچ سازگاریای ندارند.
اگر تحتِ درمانِ عرفانِ حلقه هستید، تا اتمامِ درمان یا دورههایتان نمیتوانید با من جلسهای داشته باشید.
استفاده از انرژیهای مختلف در یک زمان باعثِ شکافِ هاله و آسیبهای جُبرانناپذیر میشود.
حفظ حریم شخصی: حریم شخصیِ شما کاملا پیشِ من محفوظ میماند. و من بدونِ درخواستِ کسی پویِش (اِسکَن) نمیکنم. و به حریمِ دیگران احترام میگذارم.
وقتی پویِش (اسکَن) را ارائه کردم، از آن رونویسی کنید یا پرینت بگیرید و یا اسکرینشات کنید. و آنها را داشته باشید و آن را بخوانید. و راجعبه آن در دفترِ شخصیتان بنویسید تا کمکم مطالب برایتان جا بیافتد.
کارهای محولشده به خودتان را بنویسید و فهرست کنید. و کمکم آنها را انجام دهید.
نتیجهٔ پویِش (اِسکَن) یا جلساتِ درمانی را لطفا از دیدِ افرادِ بیصَلاحیت، بدخواه، حسود، شورچشم و مقایسهگر دور نگهدارید. و نگذارید که مسخرهتان کنند. اینکه شما چه تواناییهای بالقوهای دارید، به دیگران ربطی ندارد.
اینکه ما چه ویژگیها و استعدادهایی داریم به دیگران ربطی ندارد.
همانطور هم اینکه دیگران چه ویژگیها و استعدادهایی دارند به ما ربطی ندارد.
با صحبتکردن و دادن اطلاعات اضافی به دیگران، از انرژی و انگیزهتان کم میشود. و ممکن است مسخرهتان کنند. یا اقداماتی علیه شما انجام بدهند. پس لطفا قانونِ سکوت را رعایت کنید.
لطفا از دهانلَقی و لودادنِ جلساتِ خصوصی به دیگران پرهیز کنید. عواقبِ آن کاملا متوجه خودتان خواهد بود. به من مربوط نیست.
پویِشِ شما (اِسکَن)، به یار و همسر و خواهر و برادر و خانواده و دوستانِ شما ربطی ندارد. مسیرِ هرکسی مجزا از دیگران است.
با اسکنتان به بقیه پُز و نمایش ندهید. که فقط یک فردِ ناآگاه و با سطحِ آگاهی پایین اینکار را میکند. ما هیچ برتریای به دیگران نداریم. دیگران هم هیچ برتریای به ما ندارند. فقط اعمال و نیتهاست که متفاوت است. یکی راهِ درستی را میرود و دیگری شاید نه.
نتیجهٔ پویِشتان (اِسکَن) را بهخصوص به افرادی با اختلال شخصیتِ خودشیفتگی نشان ندهید، که تمام انرژیتان رو میمکند. و در کارهایتان گِره و سدّ و مشکل بهوجود میآید. امتحانش مجانیست.
ترس از قضاوتشدن، ترس از لورفتن، ترس از کِنِفشدن، ترس از خاصنبودن، ترس از مشهورنشدن، ترس از پولدارنشدن، ترس از خودبودن، ترس از هیچینبودن، ترس از مقایسهشدن، ترس از موفقنشدن و... را کنار بگذارید و خودِ خودتان باشید.
اینکار روی نتیجهٔ اسکنتان هم تأثیرِ مثبت میگذارد.
روابطِ ممنوعهٔ شما به من ربطی ندارد. و البته تشویقی هم نمیکنم. هشدارهای لازم را به شما میدهم. شما میتوانید از روابطِ ممنوعهتان بیرون بیایید و نیایید. اینها به من مربوط نیست. چون "کارما"ی آن با خودِ شماست. من با این روابط مخالف هستم. و هیچ تشویقی هم در این زمینه نمیکنم.
از آن به بعد هم هراتفاقی در زندگیتان بیافتد، به خودتان مربوط است. به من ربطی ندارد.
اگر رابطهتان لو رفت یا یارتان قهر کرد و زندگیتان بهخاطرِ خیانت یا کارهای پنهانی خراب شد، خودتان فقط مسئول هستید.
من نمیتوانم انرژی بفرستم که یارِ شما بهخاطرِ خیانتتان عصبانی نباشد یا شما را رها نکند و... . اصلا درستکردنِ این خرابکاریها کارِ من نیست. و انجام نمیدادم و نمیدهم.
بههیچعنوان اینکارها را حمایت نمیکردم و نمیکنم.
کسی که زیرآبی میرود، خودش مسئولِ درستکردنِ کارهایش هست، نه من.
پس دیگر از من سؤال نپرسید که من پول واریز کنم، شما همسرم را آرام کن یا برگردان یا... .
مُختصری دربارهٔ تَناسُخدرمانی:
تخصصِ من، تناسُخدرمانی و گذشتهدرمانی ReincarnationTherapy است.
تَناسُخ Reincarnation به روندِ زندگیهای قبلیِ ما بهعنوانِ روح گفته میشود؛ حُلول و خروج از کالبدهای مختلف، زندگیهای پِیاپی و متوالی، زندگیپساززندگی، و... .
ما روح هستیم، و در هرزندگی کالبدی را مانندِ یک لباس به تن میکُنیم و باز زندگی را تجربه میکنیم.
ممکن است بسیاری از خوابهای ما راجعبه زندگیهای گذشتهمان باشد. اغلبِ ترسهای مَرضی (فوبیاها)، تروماهایی که وجود دارند اما در این زندگیمان آنها را تجربه نکردهایم، اَمیال و آرزوها و رفتارها و بیماریهای توجیهناپذیر ریشه در زندگیهای گذشتهٔ ما دارند.
تجربیاتِ تلخ و سختِ ما (بهخصوص تجربیات و تروماها و نتیجهگیریهای دورانِ کودکی) در ناخودآگاهِ ما ذخیره میشوند و تأثیرِ خود را روی ما میگذارند. همینطور هم تجربیاتِ زندگیهای گذشته، در ناخودآگاهِ ما ذخیره شدهاند و تأثیرِ خود را روی ما و بدن و زندگیمان میگذارند.
با تناسخخوانی، و کشف و ریشهیابی در طیِّ جلساتِ مختلف، اُلگوهای ناسالمِ زندگیهای گذشته را شناسایی میکنیم و آنها را اصلاح میکنیم.
هشداردادن و آگاهیدادن و اصلاحِ یک یا چندباورِ نادرستِ شما از من است و درسگرفتن و تکرارنکردنِ اشتباهاتِ گذشته و تمرین برای یادگیریِ مهارتهای جدید با شما است.
از سالهای دور در این زمینه فعال بودم و هستم. کسی این مَهارت را به من نداده است. و منابعِ چندانی راجعبه آن وجود ندارد. منابعِ اصلی پیشتر در دورههای متفاوت توسطِ کوران و نابینایانِ حقیقت و متعصبان به آتش کشیده شده است!
متأسفانه تناسُخ در ایرانِ کُنونی بسیار مَهجور شده است. و منابعِ چنداندرستی راجعبه آن نداریم.
این شغل در ایران یا انجام نمیشود یا کمی با تَنجیم (آسترولوژی Astrology) یا هیپنوتیزم انجام میشود.
من از هیپنوتیزم و آسترولوژی برای خواندنِ زندگیهای گذشته استفاده نمیکنم. به دلایلِ متفاوت. ذکرِ دلایلِ آن در اینجا نمیگُنجد.
شما میتوانید از هیپنوتیزم استفاده کنید. که به خودتان مربوط است. اینکه کجا و پیشِ چهکسی بروید برای هیپنوتیزمدرمانی به خودتان بستگی دارد. هیچنظری ندارم. لطفا سؤال نفرمایید.
یکی از دلیلهایی که شرحِ یک یا چند تناسُخِ بررسیشده در یک جلسه را نوشتاری تقدیم میکنم، این است که ۱. شما بتوانید در جلساتِ هیپنوتیزمدرمانیای که با رواندرمانگرِ خود دارید، آنها را ببینید. و کاملا اِستنادپذیر هستند. شاید زمانی رواندرمانگرتان پیشنهادِ هیپنوتیزمشدن بدهد و در زمانِ هیپنوتیزم به عقبتر برگردید و به وادیِ زندگیهای گذشته وارد شوید.
۲. شما بتوانید آنها را در خوابهای خود ببینید و از نشانههایی که میدهم بتوانید آنها را تشخیص بدهید و در خواب آگاه باشید.
۳. الگوهای تکراریِ منفی را تشخیص دهید.
۴. بتوانید افرادی تأثیرگُزارِ منفی یا مثبت در زندگیهای گذشتهتان را شناسایی کنید.
۵. در دامهای زندگیهای گذشته نیفتید.
و...
من روشها و کارهایم را هنوز بررسی میکنم. و به محک میگذارم. این تجربیات جوابِ خود را پَس دادهاند.
روشِ من بر اساسِ دیدنِ پروندههای روحیِ افراد در طبقاتِ مختلفِ هستی است. و سفر و تجربهای دیداری و شنیداری است. و اجازهٔ آن را دارم.
وسیلهٔ من برای تناسُخخوانی خودم هستم، کاغذ و خودکار برای ثبتکردنِ دیدهها و شنیدهها، سکوت و فضای آرام و و راحت و ساکت، دوری از انسانها، زمانِ کافی، انرژیِ کافی و آرامش. و سپس استراحتِ کافی.
در هرجلسهٔ درمانی یا پویِش (اِسکن)، احتمالا یک یا چندین زندگیِ قبلیِ مراجعانم (تناسُخ) را بررسی میکنم. (تاحدّی که زمانِ جلسه اجازه بدهد.) چرا؟ که به اشتباهاتِ گذشته واقف شویم و آنها را تکرار نکنیم. بارِ سنگینِ آن زندگیها از حالتِ ناهُشیار به حالتِ هوشیارِ شما میآید و فشار روی قسمتهای مختلفِ ذهن و حتّیٰ مغز کمتر میشود.
و قطعا این رهایی، حالتِ سبکی در ما ایجاد میکند.
و... .
اگر مسئله به زندگیهای قبلی ربطی نداشته باشد، پس احتمال دارد که تناسُخخوانیای هم نداشته باشیم.
نکته اینجا است که هر مسئلهای به زندگیهای قبلی ربط ندارد. کاستیها و اشتباهات و اِهمالکاریهایی که در این زندگی بهوجود آوردهایم را باید در همینزندگی بشناسیم و برطرف کنیم.
مثلا فرد تنبلی و اِهمالکاری میکند، یا باید مدیریتکردنِ حالِ خود را یاد بگیرد، مُدام در حالِ خرابکاری در هاله و انرژیهای خودش و دیگران است. در اغلبِ موارد، این حالتها و کمکاریها از این زندگیست، نه از زندگیهای پیشین.
یا اغلبِ کمردردها بهخاطرِ مصرفِ قهوه و چای و کاکائو و کافئین است. و فرد فکر میکند جادو شده است یا ایندرد بهخاطرِ مسائلی از زندگیهای قبلیاش است!
بدونِ قصدِ درمان یا آگاهسازی، زندگیهای قبلی (تناسخها) را نمیبینم.
محلِ زندگی، کار، میزان ثروت، ظاهر، جنسیت، درسِ آن زندگی، مشکلاتِ مهمِ آن زندگیها، دلیلِ ترکِ کالبد (مرگِ جسمانی)، و... . فقط چیزهای مهمی که توانِ شنیدنِ آن را داشته باشید را مینویسم.
توجه داشته باشید که هرحالی بعد از خواندنِ پویِش یا زندگیهای گذشته عادی است. و گُذرا است. و بعد از مدتی میتوانید آن را هضم کنید. و بپذیرید. و با آن کنار بیایید. و آن اشتباهاتِ گذشته را تکرار نکنید.
لطفا اسم و نشانیِ دقیق و سؤالهای انحرافی نپرسید. چون دیدنِ این زندگیها و اطلاعات و بررسیشان و رفتوآمد در این زندگیها، وقت و انرژیِ زیادی از من میگیرد.
شاید بعد از مدتی، زندگیهایی که گفتم را در خواب ببینید یا دریافتهایی داشته باشید.
از آنجایی که تعدادی از مُراجعانِ فعال و پِیگیر و ساعیام، با جلساتِ درمانیِ تناسُخخوانیام موفق شدند دریافتهایی واضح یا خوابهایی واضح راجعبه تناسخها داشته باشند، شاید این اتفاقها هم برای شما بیافتد. هرزمان آمادگی داشته باشید، استادِ درونِ شما آن زندگیهای را برای شما در خواب مانندِ فیلمِ سینِمایی به نمایش خواهد گذاشت.
دیدنِ زندگیهای گذشته میتواند بسیار سخت و مضطربکننده باشد و تحملکردنِ آن شاید برای شما سخت باشد. بگذارید در زمانِ خودش اتفاق بیافتد، نه با زور و اجبار و عجله.
اغلب کسانیکه طَمعی به تناسخخوانی و این قابلیت دارند، در این کار موفق نمیشوند. طَمَع در این حوزه هیچجایی ندارد. و راه به جایی نمیبرد.
این حوزه توسطِ نگهبانانِ زیاد و نامرئی حفاظت میشود. و از نیاتِ افراد بهخوبی آگاه هستند.
دیدنِ زندگیهای گذشته برای همه بهصورتِ جُزئی ممکن است، البته دیدنِ زندگیهای گذشتهٔ خودشان، نه زندگیهای گذشتهٔ دیگران. دیدنِ همهٔ زندگیها ممکن نیست. اصلا لازم نیست. ما هزارانهزار زندگی داریم. و میلیونها سال در جاهای مختلف و کالبدهای مختلف زندگی کردهایم.
یک یا چند زندگیِ گذشته به احتمالِ زیاد در خواب به شما نشان داده شده است.
خبرِ خوب برای کسانی است که سالیانِ سال است که عادت کردهاند خوابهایشان را برای خودشان بنویسند و بایگانی (آرشیو) کنند. و خوابهایشان را برای دیگران تعریف نمیکنند.
: )
کسانیکه عادت دارند به حریمِ دیگران تجاوز کنند (متجاوزانِ روانی و روحی)، بسیار مایل هستند به دیگران و به مراکزِ روحی دستبُرد بزنند و از تناسخها باخبر شوند. و "کارما"ی سنگینِ آن را هم خواهند چشید. هیچآسیب و تجاوزی در جهانهای معنوی بدونِ پاسخ نمیماند.
من در تناسُخخوانیها دنبالِ دلیلِ بیماریهای روحی و روانی میگردم.
و این روند برای کسانی بهتر جواب میدهد که برای رواندرمانی پیشِ رواندرمانگرانِ بسیاری (روانشناس، روانپزشک، روانکاو) رفتهاند و بیماری بهطرزِ عجیبی درمان نشده است یا در روندِ درمان به گرِه خوردهاند.
بهتریننتیجهها را با کسانی داشتهام که قبلا رواندرمانی رفتهاند. کسانیکه به حوزههای درمانی اصلا مراجعه نمیکنند، و به رواندرمانی هیچاعتقادی ندارند، و مُعتقد هستند که خودشان بهتر از بقیه میفهمند، با تناسُخدرمانی هم تغییرِ خاصی ندارند.
حوصلهسَربَرترین جلساتی که داشتهام با افرادی بوده است که دچارِ بلای خانمانسوزی به نامِ اختلالِ خودشیفتگی بودهاند. جلسات و نتایج چندان چنگی به دل نمیزده است. چون هدف از شنیدنِ تناسخها، شناختِ اشتباهاتِ فردی و تکرارنکردنِ آنها نبوده است.
هدف این بوده که بدانند کجا و کِی، و ملکه و شاه، بهترین، زیباترین، قدرتمندترین، معنویترین، پاکترین، زرنگترین، پولدارترین و ...تَرینها بودهاند.
و تناسُخدرمانگر را یک موجودِ سطحِ پایین برای ارضای خواستههای خود میدانند. و وای به جلسهای که به آنها گفته شود که فردی خاص، معروف، و... نبودهاند.
مُدام دنبالِ این هستند که بدانند کدام فردِ معروفِ تاریخی بودهاند. یا با کدام فردِ معروف و قدَرقُدرت در تماس بودهاند.
اگر ایرادی یا اِختلال یا اشتباهی را هم به آنها گوشزد کنم، حالشان بد میشود. چون در نهان به این اعتقاد دارند که هیچ ایراد و اِختلال و مشکلی ندارند. و بقیه ایراددار و مشکلدار و... هستند.
بههرصورت مسئولیتِ درستکردنِ تمامِ این کاستیها و کَژاندیشیها با خودِ این عزیزان است. چون زندگیِ خودشان است.
و من فقط یک قرائتکنندهٔ تناسخ و شفاگر و مُشاور هستم. خدمه و خدمتکار و بنده و مَجیزگوی و ستایشگرِ کسی نیستم!
راجعبه شفا با رِیکی:
سطحِپایینترین و شناختهشدهترین انرژیای که استفاده میکنم؛ "رِیکی"ست. لطفا جمله را چندبار بخوانید.
"رِیکی" از لطیفترین انرژیهای شفابخشِ جهانها است. لطیفترین و نافذترین و بهترینانرژی نیست. بلکه از طِیفِ لطیفها و شناختهشدهها است.
از انرژیهای دیگری هم استفاده میکنم که اغلب در ایران یا بینِ ایرانیها شناختهشده نیست. و توضیحِ آن فعلا وقتتلفکردن است.
شفا با رِیکی میتواند از راهِ دور یا نزدیک اتفاق بیافتد.
باورهای نادرستی راجعبه انرژیدرمانی و شفا با رِیکی و... وجود دارد که لابهلای مطالب به آنها اشارهای کردهام.
رِیکی میتواند مانندِ دارو و مَرهَمی نامرئی عمل کند. و هرکه شیرینیِ آن را مُدام بچشد، با آن اُخت و اُنسی همیشگی میگیرد.
قوانینِ بینِ درمانگر و درمانجو:
قوانینِ محکم و مهمی بینِ درمانگر (شفاگر) و درمانجو (شفاجو) وجود دارد. که لازم است راجعبه آنها صحبت کنیم. این قوانین، فَراگیر هستند.
روابطِ دوستی بینِ درمانگر و درمانجو امری نادرست و مَحال است؛ حتّیٰ دوستی با همجنس.
برخی از مراجعان و درمانجویان میخواهند با درمانگر طرحِ دوستی (هرنوع دوستی) بریزند که چنینچیزی ممکن نیست.
صمیمیتِ خاص و همیشگی بینِ درمانگر و درمانجو ممنوع است. بعد از اتمامِ جلسات، این رابطه تمام میشود. صمیمیتِ سالم و... (بدونِ دردِدلکردن و وقتدزدی و انرژیدزدی) سرِ جای خود میمانَد. اما روابطِ نزدیکتر ممنوع است.
اگر یکی یا هردوطرف میخواهند که باهم دوست باشند، یا نزدیکتر باشند آنرابطهٔ درمانی باید قطع بشود. وگرنه درمان انجام نمیپذیرد. و این رابطه در درمان اختلال ایجاد میکند.
تعریفِ روزمرگیهای درمانجو برای درمانگر در جلساتِ غیرِرسمی ممنوع است. درمانگر دچارِ فرسودگیِ روحی و روانی، و اضطرابِ پنهانی (اضطرابِ پس از حادثه PTSD از نوعِ دوم) میشود.
جلساتِ غیرِرسمی بینِ درمانگر و درمانجو ممنوع است.
عدهای هرروز یا چندوقتیکبار برای درمانگر روزمرهنویسی میکنند یا دردِدل میکنند یا بههرصورتی وقتِ درمانگر را میگیرند. که تمامِ اینها باعثِ فرسودگیِ درمانگر و هدررفتنِ وقت و انرژی میشود. در ایران این کارها بسیار باب و معمولی است!
وابستگی به درمانگر ممنوع است. (طرحوارهٔ وابستگی، اِستحقاقِ لوس، رهاشدگی)
هرگونه ابرازِ علاقهٔ خاص و بهخصوص جنسی به درمانگر یا درمانجو کاملا ممنوع است.
اگر هرکدام از طرفین به دیگری علاقهٔ خاصی پیدا کند، آن رابطه باید تمام بشود. و مراجع باید پیشِ درمانگرِ دیگری جلسات و درمان را پِی بگیرد.
درمانگر اگر ابرازِ علاقه یا شوخیِ جنسی دید، میتواند رابطهاش را بهطورِ کُلّ قطع کند و تمامِ راههای ارتباطی را ببندد. همچُنین مراجع اگر چُنینچیزی دید میتواند همینکار را بکند. ضمنِ اینکه درمانجو میتواند از درمانگرانِ حوزهٔ روانشناختی بهصورتِ قانونی شکایت کند. و مسئله حتما باید یا رسانهای شود یا به گوشِ مَراجعِ صاحبصلاحیت برسد.
بُتساختن از درمانگر ممنوع است.
برخی از مراجعان عادت دارند، از درمانگرِ خود یک بُت بسازند. او را تا عَرش بالا میبَرند. و وقتی درمانگر به سازِ آنها نرقصد، یا بخواهد حدّومرزِ بیشتری در رابطه ایجاد کند، و... درمانگر را از عَرش به فرش میآورند.
این رفتار بینِ افرادی که به اخلالشخصیتِ مَرزی دچار هستند، یا کسانیکه دارای رفتارهای مرزی هستند بسیار معمول است.
درمانگر یک فردِ عادی و معمولی با استعدادها، ضعفها و قوتها است. همین. او خدا نیست. بیعیب و نقص نیست. سرشار از عیب نیست. مقدس نیست. آنچُنانی نیست. و...
دردِدلکردنِ درمانگر پیشِ درمانجو ممنوع است.
صحبت از زندگیِ شخصی در اتاقِ درمان یا در شبکههای اجتماعی برای درمانجو اشتباه و ممنوع است. مگر در مواردِ خاص و بهقصد و نیتِ خاص.
ریختنِ مشکلاتِ خود روی مراجع ممنوع است. (بالاآوردن تهوعهای درونی روی درمانجو)
شنیدنِ دردِدِلِ مُراجعان، خارج از جلساتِ درمان و جلساتِ رسمی برای درمانگر ممنوع است. (بالاآوردنِ تهوعهای درونی روی درمانگر)
اگر مُراجعی حدّومرز را رعایت نمیکند، درمانگر موظف است تا یک یا دوبار هُشدار بدهد و بعد از آن بدونِ احساسِ گناه آن رابطه را قطع کند و درمانجو را به دیگران اِرجاع بدهد.
مسئولیتِ ندانستنِ آدابِ معاشرت بهعُهدهٔ درمانگر نیست. و مراجعان مسئولِ تمامِ مزاحمتهایشان خواهند بود.
اگر ارتباطبا درمانجو و ادامهٔ جلسات باعثِ آسیب به درمانگر بشود، آنرابطه باید قطع بشود.
درمانگر نباید نقشِ مُنجی و نجاتدهنده و سوپِرمَن و همهفَنحریف و لَله Nanny و خدمتکار و پرستار را برای مُراجع و درمانجو بهعُهده بگیرد.
درمانگر یک انسانِ معمولیست با توانِ معمولی.
درمانجو مسئولِ تغییرِ خودش، وضعِ کنونیِ خودش و زندگیِ خودش است. و لازم است تا نقشِ بهسِزایی در تغییرِ خودش داشته باشد.
درصورتیکه درمانجو، درمانها و تمرینها و کارها را انجام ندهد، درمانگر میتواند او را اِرجاع بدهد به دیگران. و میتواند درمانجو را نپذیرد.
درمانگر نباید بیشتر از درمانجو تلاش کند. اگر تلاش و پِیگیریِ درمانگر بیشتر از درمانجو است؛ آنرابطه نتیجه نخواهد داد.
درمانجو خودش باید پِیگیرِ جلسات و انجامدادنِ تکالیفش باشد. وگرنه هم وقتِ خودش را تلف میکند هم وقتِ درمانگر را.
درمانجو بعد از دریافتِ خدمات و جلسات مُلزم است به انجامِ تکالیفِ خود برسد تا موفقیتی حاصل بشود.
ارائهٔ خدماتِ رایگان ممنوع است. اغلبِ افرادی که خدماتِ رایگان دریافت میکنند، تلاشی برای تغییرِ اوضاع نخواهند کرد یا همچُنان در بازیهای روانیِ خود غوطهور خواهند ماند.
درمانگران در شرایطِ خاصِّ و بُحرانهای همهگیر شاید جَستهگُریخته به چندنفرِ محدود یکجلسهٔ درمانیِ رایگان به زمانِ محدودِ ۲۰دقیقهای هدیه کنند. اما بیشتر نه.
تبادلاتِ مالیِ دوطرفه بینِ درمانگر و درمانجو ممنوع است.
مراجعان موظف هستند که بهای مالیِ جلساتِ خود را بپردازند.
اگر مُراجع چندانمیلی به کسبِ درآمد و شاغلبودن ندارد، بهاحتمالِ زیاد بعد از درمان هم او به سراغِ کسبِ درآمد نخواهد رفت و همچُنان بازیهای روانیِ زیادی را برای کارنکردن و درآمدنداشتن بهراه خواهد انداخت؛ مریضشدن، مشکلاتِ جدیدتر، خودتخریبی، تخریبِ شخصیتیِ درمانگر، بهانهآوردن و... .
لطفا برای جلساتِ درمانیتان یا گذراندنِ دورهها از کسی پول قرض نگیرید. کار کنید و خودتان خرجِ جلساتتان را بدهید.
در این سالها کمتر کسی را دیدهام که قرضِ خود را پرداخت کند و جلسات نتیجهٔ مثبتی داده باشد. (کمتر از ۱۰درصد)
اگر بیکار یا بیپول هستید، برای پرداختِ هزینههای جلسات طلا نفروشید. بهخصوص خانمها. من از اینکار حسِّ خوبی ندارم. و در اغلبِ موارد اینپیشنهاد یک بازیِ روانی بوده است.
اگر نیتِ درمانشدن و تغییرکردن دارید، کار کنید. از درآمدِ خودتان خرجِ جلسات را بدهید.
اگر نیتتان آنچنان مهم نیست که مجبورتان کند زحمت بکشید و کار کنید، خب اصلا چرا جلسهای بگیرید؟!
من را درگیرِ چگونگیِ پرداختِ هزینههایتان نکنید. سپاس.
من فقط نتیجهٔ جلسات و پویِش (اِسکَن) را میگذارم. و جاهایی که لازم باشد را توضیح میدهم.
مسئولیتِ توضیحِ مبانیِ معنویات با من نیست.
مسئولیتِ باورهای اشتباهِ درمانجویان با من نیست.
اگر کسی حامیِ مالی میشود، من هم وقت میگذارم و موضوعبهموضوع توضیحاتی را مینویسم. نامِ حامیِ مالی (اِسپانسِر) را هم زیرِ پُست مینویسم.
اینکه منِ دوشغله بخواهم از وقتم بزنم تا رایگان برای همه توضیح بدهم تناسخ چیست، هاله چیست، چرا دانشمندان هالهدرمانی را علمی اعلام نکردهاند، چرا درِ گنجه باز است، چرا دُمِ گربه دراز است و... بیش از توان و وقتِ من است.
بعد از آنهمه توضیحات هم باز میآیند و سؤالهای دیگری از من میپرسند و وقتِ مرا بهرایگان میگیرند. واقعا اینها از توانِ من خارج است.
پولدرآوردنِ درمانگر هیچ ایرادی ندارد. و درمانگر باید به فکرِ رفعِ نیازهای شخصی و مالیِ خودش هم باشد. و با حالِ خراب و جیبِ بیپول، خدماتِ رایگان یا کمبها ندهد.
اگر از حدِّ خود کمتر پول میگیرد، عدهای از مراجعان را طلبکارتر بار میآورد. و باعثِ خودشیفتگیِ بیشتر و گداپروری خواهد شد و به صنفِ خود خیانت میکند.
هیچ احساسِ گناهی برای هزینههای دریافتیِ معقول متوجهِ درمانگر نیست.
عدهای مانندِ رادار میگردند تا خدماتِ رایگان یا تخفیف بگیرند. و هیچپیشرفتی هم در زندگی حاصل نخواهند کرد. یا اینکه بعد از گرفتنِ خدمات، قدرِ آن را نمیدانند و آن را به هرطریقی هدر خواهند داد.
افرادی که کارگریِ جنسی میکنند: لطفا با کاری فنی یا هنری یا خدماتی دیگر، خرجِ جلساتتان را بدهید. پولِ کارگریِ جنسی هیچبرکتی ندارد. نه برای شما، و نه برای درمانگران.
تخصصم در تناسُخدرمانی است. تناسُخدرمانی هم با یکی دو جلسه یا ۱۰جلسه شاید تمام نشود. اغلب بیش از ۲۰ تا ۳۰جلسه زمان میبَرد.
اگر جای دیگری همینکارها را برای شما میکنند، میتوانید از خدماتِ آنها استفاده کنید، نه من. هدف این است که بهتر بشوید، حالا هرجا که شد.
یکجلسه تناسُخدرمانی در پویِش (اِسکَن) هست. و مشکلترین و حساسترین زندگیها را در یکجلسه برای شما در میآورم. معمولا مراجعان بعد از اینجلسه احساسِ راحتیِ بیشتری میکنند.
اگر مایل هستید که بیشتر روی تناسُخدرمانی کار کنیم، میتوانید جلساتِ آن را جداگانه رزرو کنید.
حملاتِ عصبی، پانیک، مشکلاتِ روحی و روانی، و... هیچکدام با تکجلسه و جلساتِ کم رفع و رجوع نمیشوند. نمیتوانم هیچتضمینی بدهم که مشکلِ شما با یک جلسه رفع بشود. اگر یکجلسهای بود که برای من هم عالی میشد. زحمتم کمتر میشد و سودم بیشتر.
جلسات برای هرکسی متفاوت است. اغلب برای مبتلایان به پانیک، از حدودِ دهمینجلسه حملات قطع شدهاند و بُرونریزیهای دیگر بیشتر شدهاند.
همیشه پَنیک را مثال میزنم چون از حملاتِ دیگر سختتر و زمانبرتر بودهاند. و تعدادِ مراجعانم برای درمانِ این بیماری بسیار زیاد بوده است. با این بیماری انگار اُخت شدهام.
خودم پَنیک نداشتهام و ندارم. اما وقتی روی مراجعان کار میکنم هرچه را که میبینند یا حسّ میکنند یا در ناخودآگاهِ آنها اتفاق میافتد را میبینم و میشنوم و لمس میکنم. و مثلِ سینِمای چندبُعدی در آن زندگی کردهام.
روابطِ خانوادگی، عاطفی، دوستی، جنسی، و... بینِ درمانگر و درمانجو ممنوع است.
برای درمانهای احساسی و روانی و... پیشِ دوست و آشنا نروید. و درمانگر را از بینِ غریبهها انتخاب کنید.
هرگونه قرارگُذاشتن بیرون از اتاقِ درمان، بینِ درمانگر و درمانجو ممنوع است.
هرگونه دعوت به فعالیتهای خارج از اتاقِ درمان، بینِ درمانگر و درمانجو ممنوع است.
کافهرفتن، سینِمارفتن، پارکرفتن، ماشینسواری، مسافرت و... با درمانگر یا درمانجو ممنوع است.
هدیهدادن به مُراجع ممنوع است. مُراجع میتواند برای درمانگر گُل یا هدیه یا پول یا... هدیه بدهد. اما نباید انتظارِ جبران داشته باشد. درمانگر نباید هدیهٔ مُراجع را جُبران کند یا جلساتِ اضافی بگُذارد.
لحنِ درمانگر بعد از دریافتِ شیرینی یا هدیه تغییر نمیکند و صمیمیتر نمیشود.
مُراجع باید مواظب باشد که برای گُسترشِ ارتباط و صمیمیترشدن با درمانگر، هدیه ندهد. اگر قصدِ پنهانی دارد، درمانگر هیچمسئولیتی راجعبه قصدهای پنهانیِ او ندارد. مُراجع میتواند صرفا برای تشکر هدیه بدهد، بدونِ انتظارِ بازگشت و جُبران.
برگُزاریِ جشنِ تولد بینِ درمانگر و مُراجع ممنوع است. مثلا مُراجع نمیتواند برای درمانگر جشنِ تولد بگیرد یا بهعکس.
دعوت به شبکههای مالی، شبکههای هِرمی و مولتیلِوِل و شبکههای دیگر ممنوع است. هیچعلاقهای به شنیدنِ این حرفها ندارم.
هرگونه دعوتبه سرمایهگذاری ممنوع است.
هرگونه همکاریِ مالی و تجاری ممنوع است.
سخنانِ مذهبی و اِشاعهٔ باورهای مذهبی (هرگونه مذهب و فِرقه) در اتاقِ درمان ممنوع است.
دعوتبه دین و مذهب یا فِرقهها و... ممنوع است.
هرگونه لمسکردن، بوسیدن (حتّیٰ بوسیدنِ گونه)، دستدادن، و... بینِ درمانگر و درمانجو ممنوع است. بهخصوص برای جنسِ مخالف.
فرستادنِ شکلک یا ایموجیِ بوسه یا قلب برای جنسِ مخالف. برای جنسِ موافق هم اگر معمولا قلب و گل میفرستید، اگر یکبار اینکار را نکنید، ممکن است گُمان کند با او لج افتادهاید یا لحنتان عوض شده است!
اگر مراجع هنوز آمادگی ندارد و یا تمایل ندارد راجعبه مسائلِ جنسی یا آسیبهای (تروما) جنسیاش صحبت کند، هرگونه اصرارِ درمانگر به اینکار ممنوع است.
افشاگریها و ابرازهای درمانگر به مُراجع باید در چارچوبِ سالمی باشد. و باید مسائلِ خصوصیاش را از مراجع و درمانجو کنار نگه دارد.
در شرایطِ خیلیخاص و بهنیتِ درمان گاهی درمانگر از تجربههای خود صحبت میکند.
ژستگرفتن و مادِلینگِ درمانگر ممنوع است. صفحهٔ شخصیِ درمانگر نباید رو به مردمِ عامه باز باشد.
صفحهٔ کاریِ درمانگر بهتر است رو به مردم باز باشد. و در آن نباید از عکسهای زیادِ شخصی و ژستگرفتن و مادِلینگ و خاطرهنویسی و دردِدلکردن و نِقزدن و گذاشتنِ عکسِ غذا و وسایل و آنباکسینگ و... استفاده کند.
درمانگر و درمانجو باهم برابر هستند. و هیچکدام بهتر یا بدتر، پایینتر یا بالاتر نیستند.
مُراجعانی که مدام دچارِ سوءتفاهم و دلخوری میشوند، موظف هستند که برای روانرَنجوریِ خود کاری بکنند. و درمانگر موظف نیست که از وقتِ خود بزند و جلساتِ رایگان بگذارد تا منتکشی کند و مُراجع را مُجاب بکند. مُراجع تا وقتیکه عزتِنفسِ سالمی نداشته باشد، همچنان همهچیز را به خود خواهد گرفت و مدام دچارِ سوءتفاهم میشود. مسئولیتِ رشدنکردنِ مُراجع و توجهنکردنها و... با درمانگر نیست.
درمانجو مسئولِ برداشتهای ذهنیِ خودش از حرفها و اعمالِ درمانگر است. مُراجع میتواند در جلساتِ رسمی رفعِ اشکال کند. نه اینکه مدام ناراحت بشود و وقتِ درمانگر را برای توضیحاتِ اضافه بگیرد! ذهنیتِ هرشخصی مانندِ یک اسکلتبندیِ ساختمان است که در کودکی شکل میگیرد. و ربطیبه درمانگر ندارد. درمانگر فقط در جلساتِ رسمی برای تغییر و بهبودِ آن تلاش میکند، نه بیشتر.
عدهای مدام از من سؤال میپرسند که منظورِ شما از فلانحرف چه بوده است. من ناراحت شدم. من گمان کردم که با من هستید. من.... .
مسئولیتِ برداشتهای ذهنی و روانرنجوریِ مراجعان با من نیست. اینکارِ خودتان و روانکاوتان است. و اول هم وظیفهٔ والدینتان بوده است که برای سلامتیِ شما بهخوبی تلاش کنند. حالا که یک فردِ بالغ هستیم، خودمان مسئولیتِ کاملِ حالِ خودمان را بهعُهده داریم.
چَتکردنها و ارتباطاتِ زیاد و خارج از جلساتِ رسمی، بینِ درمانگر و مُراجعان ممنوع است.
اگر کاری با درمانگر دارید، از او وقت بگیرید و در جلسهٔ درمانیِ رسمی یا جلسهٔ اِشکالگیری با او صحبت کنید.
درمانگر مُلزم است از جلسات، صورتجلسه تهیه کند. و آن را بایگانی کند. و در جلسات باید نکاتی را برای خودش یادداشت کند. و نگه دارد. و روی آن نکات کار کند. نکات ممکن است برای نشاندادن به مراجع مناسب نباشد. ولی گُزیدهای از آن یا نتیجه را به مُراجع میگوید.
درمانگر بیش از همهچیز و همهکس مُلزم است به توانِ عاطفی و روحی و روانی و جسمیِ خودش رسیدگی کند. اگر درمانگر در دورهایست که حساس شده است یا حالِ خوبی ندارد، بهتر است استراحت کند و از مُراجعان دور بماند تا سلامتیِ کاملِ خود را باز یابد. درغیرِ اینصورت دچارِ فرسودگیِ شدیدی خواهد شد. این فرسودگی روی جلساتِ درمانی هم حتما تأثیرِ منفی میگذارند.
پس منِ درمانگر اول از همه باید مراقبِ خودم و سلامتیِ خودم و زندگیام باشم. و بعد از آن میتوانم مراقبِ دیگران باشم یا کاری انجام بدهم.
منِ درمانگر بیش از زمانِ تعیینشده نمیتوانم هرروز و هرساعتی جوابگوی مراجعان باشم. و اینکار باعثِ فرسودگیِ من و ذهن و روان و جسمم خواهد شد. و تبعاتِ جبرانناپذیری دارد.
اگر نوعِ خدمات یا زمانِ خدماتگیری بیش از هزینه است، درمانگر مُلزم است آن رابطه را قطع کند یا قراری برای اصلاحِ قیمت بگذارد.
اگر مراجعی دردِسرساز است، و درمانگر نمیتواند در آرامش به کار و جلسهها برسد، مُلزم است آن رابطه را قطع کند و مُراجع را به دیگران اِرجاع بدهد.
اگر مُراجعی احتیاجبه درمانهای دیگری دارد، درمانگر مُلزم است او را به درمانهای دیگر اِرجاع بدهد: بادکِشدرمانی، طبِّ سوزنی، طبِّ سنتی، طبِّ نوین، دارودرمانی، حجامَتدرمانی، آبدرمانی، سنگدرمانی، رنگدرمانی، ورزشدرمانی، بازیدرمانی، رواندرمانی پیشِ روانپزشک یا روانکاو یا روانشناس و... .
در جلساتِ ابتدایی و در جاهای خاصی، ممکن است درمانگر والدانه، مادرانه و پدرانه رفتار کند.
اما درمانگر بعدتر کمکم این جایگاه را ترک میکند و از حالتِ والدانه در میآید و درمانجو را به جایگاهِ بالغانهتر و مسئولانهتر سوق خواهد داد.
پس اینکه برخی از درمانجویان بعد از مدتیطولانی همچُنان درخواستِ رابطهای والدانهـکودکانه را دارند، و میخواهند در جایگاهِ کودکانه بمانند، امری باطل و نادرست است.
درمانگر بعد از مدتی تشخیص میدهد که از جایگاهِ والدانه بیرون بیاید.
درمانگر مُلزم است که جلسات را خصوصی نگه دارد و راجعبه آن به دیگران چیزی نگوید. مگر قصدِ خودکُشی یا دگرکُشی و... .
اگر نیاز باشد درمانگر جلساتی با اطرافیان یا خانوادهٔ مُراجع میگذارد. مُراجع از این اتفاق مطلع است اما معمولا پشتِ درِ اتاقِ درمان میمانَد.
مُراجع اجازه ندارد از مسائلی که در جلسات مطرح میشود با دیگرانِ نااهل و نامناسب صحبت کند.
مُراجع اجازه ندارد این اطلاعاتی که من به او میدهم را علیه درمانگر یا علیه دیگران استفاده کند.
اجازه ندارد همچنان به تحقیر و تخریبشخصیتیِ دیگران بپردازد.
اجازه ندارد با این اطلاعات در روابط یا خانه یا جاهای دیگر دعوا و جنجال راه بیاندازد.
اجازه ندارد به دیگران تهمت بزند.
اجازه ندارد زندگیهای قبلیِ خصوصی و حسّاس PastLives را اِفشا بکند.
اجازه ندارد رازها را برای دیگران فاش کند.
مُراجع میتواند در جلساتِ رسمیِ درمانی، تنفر، یا بیزاری و یا احساسِ جنسیای که به کسی دارد را به نیتِ حلّوفصلِ آن قضیه بازگو کند. و آنها را صادقانه اِبراز کند. و مطمئن باشد که درمانگر او را قضاوت نمیکند.
مُراجع اجازه ندارد وقتِ درمانگر را در جلساتِ رسمی با حرفهای بیهوده یا حاشیهها هدر بدهد.
مُراجع اجازه ندارد وقتِ درمانگر را در جلساتِ غیرِرسمی بگیرد. تقاضا برای جلساتِ غیرِرسمی و سؤالپُرسیدن و دردِدلکردن و... سربهفلک خواهد گذاشت.
درخواستِ خبرچینی:
از من تقاضای صحبتکردن راجعبه محتویاتِ پروندهٔ دیگران و یا گُفتوگوها یا اختلالاتِ دیگران را نداشته باشید.
اگر با همسر یا فرزند یا خواهرشوهر یا هرکسی که میشناسم مسئلهای دارید، بهصورتِ شخصی و رودررو با او صحبت کنید. و این زنجیرهٔ اشتباه را بشکنید. من مسئولیتِ خبرچینی برای شما یا دیگران را بهعُهده نمیگیرم. به من ربطی ندارد که چهکسی چهکار میکند. چیزهایی که قبل از جلسات میپُرسم برای کمکبه درمان و پاکسازیِ شما است و نه چیزِ دیگر.
لطفا از واردکردنِ من به دعواهای خانوادگی و روابطِ خود پرهیز کنید.
در انتخابِ درمانگر، رواندرمانگر، دکتر، ماسور (ماساژدهنده)، آسترولوژِر و... و عوضکردنِ آنها هیچ نقش و توصیهای ندارم. و تصمیم کاملا با خودتان است. ممکن است بارها رواندرمانگر یا دکترهایتان را عوض کنید.
بارها در طیِّ درمان ممکن است با رواندرمانگر یا دکترتان جَرّوبحث کنید. هر جَرّوبحثی دلیلبر خصومتِ شخصی و بدبودنِ طرفین نیست. و فقط کسانیکه عزتِنفسِ کم یا ناسالمی دارند، همهچیز را شخصیسازی میکنند و از صحبتکردن راجعبه عمقِ خود و افکارِ خود میترسند یا اجتناب میکنند.
بههرصورت اتاقِ درمان یا فضای درمان، جایی برای تخلیهٔ منفیها بهقصد و نیتِ تخلیه و درمان و بهبودی است.
قانونِ سکوت:
لطفا قانونِ سکوت را رعایت کنید. و از مسائلی که در جلساتتان مطرح میکنم با دیگران (حتّیٰ خانواده و دوستانِ نزدیک) صحبت نکنید.
هرمسئلهای که لازم باشد با کسی مطرح کنید را خودم میگویم.
هرمسئلهای را که با دیگران مطرح کنید، از نیت و انرژیِ آن کم میکنید.
اگر انرژیتان با من و کارم هماهنگ نیست، میتوانید بهراحتی از دیگردرمانگران کمک بگیرید. خیلی ساده است. سلامتیِ شما باعثِ خوشحالیِ من هم هست. هرجا که هستید، شما را به خدا میسپارم.
اگر اهلِ نورکاریهای رایگان و همهگیر LightWorker هستید، اگر دچارِ مشکل شدید، لطفا از من جلسه نگیرید. شما واردِ قلمرویی شدید که پیش از نثارکردنِ انرژی به دیگران، باید از قوانین مطلع میبودید.
من از مواردِ حفاظتیِ بسیاری استفاده میکنم. و گروهِ حمایتگری دارم. اما اگر روی کسی کار کنم، او مواردِ مهم را از قبل به من نگفته باشد، کارما و مسئولیتِ هرگونه آسیب به من، و تأخیری که در کارِ مراجعانِ دیگرم پیش میآمد به گردنِ او خواهد بود.
هرچه هالهها کثیفتر و ناهماهنگتر باشند، معمولا کارِ من سختتر است و ممکن است بیشتر طول بکشد. گاهی خودم از طولانیشدنِ جلسات خسته میشوم و رمقی برای من نمیمانَد. بهخاطرِ همین کارِ هرکسی را قبول نمیکنم.
هرزمان انرژیِ کافی برای ادامه نداشته باشم، صبر میکنم.
هیچوقت کسی را بدونِ رضایتِ قلبیاش مجبور نکنید که با من جلسه بردارد؛ هرنوع جلسهای. چون هیچ زمانی برای درمان و کار و تمرین و... نمیگذارند.
از معرفیِ من به افرادی که حدِّاقلهای ثُباتِ شخصیتی را ندارند، بهطورِ جدی خودداری کنید.
جادوهایی که در اِسکن یا جلسات بیان میکنم را خودم همانروز یا در همانهفته باطل میکنم. و نیازی نیست شما کاری انجام دهید. بقیهٔ جادوها به من ربطی ندارد.
هیچکس این امکان را ندارد که در یکآن یا یکجلسه یا یکسال یا چندسال تمامِ جادوها را از بین ببرد.
پس هردفعه بستهبه چیزی که پیدا میکنم و میبینم، همانها را باطل میکنم.
جادویی که بسیار سنگین یا زمانبَر باشد را اعلام میکنم و تصمیمگیری برای آن بهعُهدهٔ خودتان است.
قبلا بهصورتِ اختصاصی باطلُالسِّحر انجام میدادم. دیگر بهصورتِ اختصاصی انجام نمیدهم و در قالبِ جلساتِ درمانی آن را ارائه میدهم.
جادوها ۱۰۰درصد اثر نمیکنند. و اگر وسواسِ جادو و یا افکارِ پارانوییدی دارید، اول آن افکار و باورها را با کمکِ رواندرمانگر تعدیل و درمان کنید.
خلافِ باورِ عُموم شما هیچوقت ۱۰۰درصد تحتِ تأثیرِ جادو یا هیپنوتیزم نیستید. و همیشه حدودِ ۵۰درصد اختیار و انتخابگری دارید که این اختیار و انتخابگری میتواند بسیار قویتر از هرجادویی باشد.
جادوهایی را که شما برای دیگران انجام دادهاید را باطل نمیکنم و مُلزم هستید برای آنها جلسهٔ دیگری بگیرید. و مُلزم هستید که دیگر جادو نکنید و بهسراغِ این چیزها نروید و با خود عَهد و پِیمانی محکم ببندید. اگر باز واردِ آنوادی شدید، لطفا پیشِ من نیایید. وقتِ من ارزشمند است.
برای حفاظتشدن از جادو، شما هرروز مُلزم هستید که ۳وَعده، هروَعده ۵ تا ۱۰دقیقه تنفسِ شکمی انجام دهید. و مجموعهاِرتعاشِ خود را سالم و هماهنگ نگه دارید.
مُلزم هستید که ارتباطتان را با افرادِ جادوگر و اهلِ جادو کم و کمتر کنید. و با انسانهایی سالمتر معاشرت کنید.
کارِ من چیدنِ سُفرهعقد نیست که با خوشیها و عقد و ازدواجِ مردم سَروکار داشته باشم. با مشکلات و اختلالها و سختیهای مردم سَروکار دارم.
تقریبا هرروز با این مسائل سروکار دارم. و روحیهام را پایین میآورد. پس از من انتظارِ روحیهٔ بالا نداشته باشید.
من "کارما" و چیزی به مردم بدهکار نبودم و نیستم که بخواهم آن را جُبران کنم.
اگر کارِ رایگانی انجام بدهم، فقط برای طبیعت انجام میدهم، نه برای مردم. هرکس رسالتی دارد. و رسالت بهمعنای بیگاریکشیدن از مردم نیست. رسالتِ من کارِ رایگان برای مردم نبوده و نیست.
بعضیها به جلساتِ پویِش (اِسکن) وابستگی و اعتیاد پیدا میکنند، همانطور که به فالگرفتن اعتیاد دارند. و خب مسلم است که کارِ جالبی نیست. و من حوصلهٔ پویشِ دوباره و چندباره را ندارم. مگر در مواردِ خاصّ که خودم تشخیص بدهم.
از پول بسیار خوشم میآید و به آن احتیاج دارم. اما اگر به جلسهای نیاز نداشته باشید، نمیتوانم جلسه را بگذارم.
درمانگر و شفاگر، برای هربار کارکردن، انرژیدرمانی، پویِشکردن (اِسکن) و بررسیکردن، و نظردادن، و... باید روی خودش کار کند. خودش را پاکسازی و محافظت کند.
بعد از اتمامِ کار هم باید تمامِ این مراحل را برای خودش و درمانجو انجام بدهد. پس تمامِ این مراحل بسیار زمانبَر و انرژیبَر و خستهکننده و... هستند.
پس در زمانیکه وقتی رِزرو نکردهاید، لطفا سؤالهای جانبی و... نپرسید.
بررسیِ هرسؤال زمان میبَرد. و من هم کارهای شخصی و زندگیِ شخصیِ خودم را دارم. و هردفعه نمیتوانم پیامی را بخوانم که ذهنم را مشغول کند.
چُنینوظیفهای هم ندارم.
بعد از کار معمولا خیلی خسته میشوم. و احتیاج به استراحت و تنهایی و سکوت و دورشدن از آدمها و حتّیٰ دورشدن از فضای معنوی دارم.
تمام حالتها و غمها و رنجها و حتی بیماریهای فرد را میتوانم حسّ کنم، و شاید با همان شدت در من هم پدیدار بشوند. مثلا مُراجع از لحاظِ روحی آشُفته است. همانآشفتگی را من هم تجربه میکنم در زمانِ خواندنِ پیام یا جلسه. من آشفته نیستم اما آشفتگیِ مراجعم را تجربه میکنم.
تا بدانم چه حالی دارد.
در جلسات این اتفاق بسیار هم میتواند خوب باشد. و درمانگر را متوجه مسئله میکند. اما در زمانهای دیگر که ما جلسهای باهم نداریم، من نباید دچارِ این احساسات و آشفتگیها بشوم. نباید مراجعان برای من درددلِ روزانه و هفتگی و ماهانه و سالیانه بفرستند!
بهکَرات به من ثابت شده است که هرمراجعی که کارهای محولشدهاش را انجام میدهد و استمرار و مداومت دارد، در نهان احترامِ بیشتری برای من و کارم و درمان و حتّیٰ خودش قائل است. سوءاستفادهای از من و کارم نمیکنند.
در زمان بههمریختگی، آشوبهای اجتماعی، اتفاقهای طبیعت مانند سیل و زلزله و خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی، و... پویِش (اِسکن) و درمانگری نمیکنم. و صبر میکنم.
هرزمان خودم بههمریختگی داشته باشم، یا تمرکز نداشته باشم، صبر میکنم.
گاهی استادِ درونِ من یا مراجع اعلام میکند که برای کارکردن صبر کن. من هم صبر میکنم. چون چیزی یا نکتهای رو میخواهد بگوید یا کاری را میخواهد انجام بدهد یا میخواهد مراجع به درکی برسد که زمان میبرد. و ما منتظرِ زمانِ موعود میمانیم.
همه قابلیتِ پویِششدن و اِسکنشدن را ندارند.
فرد باید حدِّاقلهای روانی و ثبات و شخصیتی را داشته باشد که بتوانم او را پویِش کنم یا روی کار کنم.
پس من را به هرکَسی معرفی نکنید. به کسانی معرفی کنید که اهلِ مداومت و فعالیت و تمرینکردن و... هستند. و بهنوعی مسئولِ زندگیِ خودشان هستند. نه کسانی که منتظرِ یک مُنجی و جادو و معجزه هستند.
برای همه اسکن نمیکنم. دلیلهایش هم متفاوت است.
گاهی مراجع کارهای خطرناکی انجام میدهد یا اهلِ جادوکردن است و من تَرجیح میدهم او را به دیگران اِرجاع بدهم. یا کسانیکه گوشِ شنوایی ندارند، بسیار هیجانی و تَکانشی و... هستند، موردِ مناسبی برای جلساتِ مشاورهٔ روحی نیستند.
و سلامت و امنیتِ روحی و روانیام برایم مهمتر است تا فلانتومان پول.
برخی در حالتهای روانیِ خاصی بهسر میبرند یا دچار سوگواریهای مختلف هستند یا حالتِ عادی ندارند، یا چیزهای دیگر که جلسات برای آنها مناسب نیست.
تقدیر قابل تغییر است. تاحدّی البته. نه کاملا.
هرچیزی که ما در این زندگی هستیم، نتیجهٔ زندگیهای قبلی است. پس زندگیهای آیندهٔ ما نیز نتیجهٔ این زندگی (اکنون) خواهند بود.
امروزِ ما نتیجهٔ دیروز است و فردای ما به امروزمان بستگی دارد. این مُعادلهای بسیارآسان است.
پس اینجا و اکنون، مهمترین جا و زمانیست که در آن ایستادهایم.
RaghseAgahi.BlogSky.com
اینستاگرامِ رقصِ آگاهی:
Instagram.com/Raghse_Agahi
رقصِ آگاهی را در اینستاگرام جستوجو کنید: @Raghse_Agahi
#رقصِـآگاهی #رقصآگاهی #رقصِآگاهی
#RaghseAgahi #Raghse_Agahi
#آگاهی #خِرد
#Conciousness #Wisdom
#تناسخـدرمانیـباـرقصـآگاهی #تناسخدرمانیبارقصِآگاهی
#RaincarnationTherapyWithRaghseAgahi
#تناسخ #تناسخـدرمانی #زندگیـهایـمتوالی #تناسخـدرمانگر
#زندگیهایـمتوالی #زندگیهایمتوالی
#زندگیـهایـگذشته #زندگیهایـگذشته #زندگیهایگذشته
#تولددوباره #تولدـدوباره #تولددوباره
#بازگشتـروح #زندگیـپسـازـمرگ #زندگیپسازمرگ
#بازگشتـدرمانی #بازگشتدرمانی #بازگشتدرمانی
#Reincarnation #ReincarnatinTherapy #Carnation
#ReincarnationTherapist #ReincarnationAdviser #ReincarnationCounsultant #ReincarnationCounselor
#PastLives #PastLive
#ReBirth
#مشاورـمعنوی #مشاورهـمعنوی #مشاورـروحی #مشاور
#SpiritualConsultant #SpiritualAdviser
#SpiritualCounselor #SpiritualAdviser #Adviser #Counselor #Consultant
#فراروانشناسی #فراـروانـشناسی #فراروانشناسی #پاراسایکولوژی #پاراپسیکولوژی
#Parapsychology
#روح
#Soul
#روحـدرمانی #روحدرمانی #روحدرمانی
#SoulTherapy
#Psychic
#سایکیک
#ماورا #ماوراء #جهانـهایـماوراء #جهانـهایـماورا
#رِیکی #رِیـکی #رِیکی
#ReiKi
#رِیکیـدرمانی #رِیـکیـدرمانی #رِیکیـدرمانی #رِیکیدرمانی
#رِیکیـدرمانگر #رِیـکیـدرمانگر #رِیکیـدرمانگر #رِیکیدرمانگر
#ReikiHealing #ReiKiHealer
#انرژیـدرمانی #انرژیدرمانی #انرژیـدرمانـگر #انرژیـدرمانگر #انرژیدرمانگر
#EnergyHealing #EnergyHealer
#هاله #اورا #اُرا #بدنـانرژیک #بدنـبیوپلاسمایی #کالبدـبیوپلاسمایی #بیوپلاسما
#Aura #Ora #Energicbody
#BioplasmicBody #Bioplasma
#بدنـاَثیری #کالبدـاَثیری #اَثیر #بدنـستارهـای #کالبدـستارهـای #بدنـروانی #جهانـهایـروانی #جهانهایروانی
#AstralBody #StarBody
#بدنـقمری #کالبدـقمری #بدنقَمری #کالبدقمری
#MoonBody
#بدنـعِلّی #بدنعِلّی #کالبدـعِلّی #کالبدعِلّی
#CasualBody
#بدنـذهنی #بدنذهنی #کالبدـذهنی #کالبدذهنی
#MentalBody
#اِتِر #بدنـاِتِری #بدناِتِری #کالبدـاِتِری #کالبداِتِری #اِثِر #بدنـاِثِری #بدناِثِری
#Ether #EthericBody
#بدنـروحی #کالبدـروحی #بدنروحی #کالبدروحی #جهانـهایـروحی
#SoulBody
#چاکرا #چاکراـها #چاکراها # چاکراها #مراکزـانرژیـبدن
#چاکرادرمانی #چاکراـدرمانی #چاکرادرمانی
#چاکراتراپی #چاکراـتراپی #چاکراتراپی
#Chakra #ChakraHealing
#ChakraTheraphy
#PsychoTherapy
#مُغان #مُغ
#Magi
#معنوی #معنویات #اسپریچوآلیسم
#Spiritualism #Spiritual #Spirituality
#صوفی #صوفیگری #صوفیسم
Mysticism#
#شمسـتبریزی #شمستبریزی #شمستبریزی #آموزهـهایـسریـشمسـتبریزی #آموزههایسِرّیِشمسِتبریزی
#ShamsTabrizi #ShamsTabrīzī
#ShamsiTabrizi #ShamsiTabrīzī
سلام لطفاراهنمایی کنین چگونه رزروکنم
الآن که پرداخت کردین، رزرو شد. و تا غروب تحویل میدم کارتون رو.
.